يادداشت سردار مو طلايي من
 خودم را معرفي مي كنم با سردي تحويل ام گرفت. راستش دلخور شدم و تو زوقم خورد. آن روزها يك جوان 20 ساله بودم و يك دانشجو مغرور و زود رنج بويژه كه بصورت يك بسيجي داوطلب رفته بودم.... 21 بهمن 1390-17:00:57 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت عشق را « سوداگر» ي « احمد » شده ست
 متن برشي از يك مثنوي بلند سروده شجاع الدين ابراهيمي به مناسبت « شهادت سردار بزرگ جبهه و جنگ » و « رئيس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس » : سردار سرتيپ « احمد سودا گر»... 26 بهمن 1390-00:56:49 ادامه مطلب |
|
|
عمومي به ياد ۱۴ شهيد دسته يك گردان حمزه در عمليات والفجر ۸
 ۲۹ نفر بودند؛ قد يك دسته. دستهشان به «كودكستانيهاي گلستاني» معروف بود، بس كه ريزه ميزه بودند. توي گردان حمزه براي خودشان اسم و رسمي به هم زده بودند. مسئولشان هم محسن گلستاني بود. قبل از شروع عمليات والفجر ۸ دعاي توسل جانانهاي خواندند. چهارده نفر از بچهها هر كدام يك بند از دعا را خواندند. چهارده بند، چهارده نفر! شب ۲۴ بهمن (شب عمليات) با گردان حمزه به خط زدند.... 25 بهمن 1390-10:59:50 ادامه مطلب |
|
|
روايت همرزم سردار سوداگر: پژوهش علمي در حوزه جنگ از از دغدغه هاي اصلي سردار سوداگر بود
 بازنشسته هم كه شد، لباس خدمتش را از تن درنياورد و همچنان به فعاليت هايش به ويژه در حوزه پژوهش دفاع مقدس ادامه مي داد و معتقد بود بايد در همه عرصه ها نوآوري داشته باشيم.
يكي از همرزمان و همكاران جانباز شهيد احمد سوداگر اظهار داشت: سوداگر از فرماندهان دلير سپاه بود كه با وجود مشغله كاري فراوان از پرسنل خود غافل نمي شد.... 25 بهمن 1390-10:44:38 ادامه مطلب |
|
|
عمومي والفجر 8 + سفيران آسمان هشتم و آهوان دشت آهن
 سفيران آسمان هشتم و آهوان دشت آهن، قطره ائي از درياي بيكران حماسه پر افت و خيز دلاوران بسيجي «لشكر 25 كربلا» در عمليات والفجر هشت، از متن كتاب: « زود پرستو شو بيا» به قلم: غلامعلي نسائي، مبالغه نيست اين سخن كه قلم نويسنده خواننده را بر امواج، خاطرات، حماسه دلاوري، آهوان دشت آهن سوار مي كند.... 25 بهمن 1390-10:44:38 ادامه مطلب |
|
|
خاطره در سالروز شهادت فرمانده لشكر 10 عاشورا: داستان عروج شهيد مهدي باكري به روايت شهيد حاج احمد كاظمي
 اين نوشته ها آخرين گفتگو هايي است كه لحظاتي قبل از شهادت مهدي باكري از پشت بي سيم بين شهيد احمد كاظمي و شهيد مهدي باكري صورت گرفته،در شرايطي كه مهدي باكري در جزاير مجنون در محاطره و زير آتش شديد دشمن است و علي رغم اصرار شديد قرار گاه ، به مهدي مبني براينكه تو فرمانده هستي و برگرد به عقب او همچنان ميگويد بچه هايم را رها نميكنم برگردم .... 25 بهمن 1390-10:31:13 ادامه مطلب |
|
|
روايت جانباز 70درصد شيميايي چهارمحال وبختياري: مجروحيت شيميايي ام براي پزشكان آلماني باور كردني نبود
 سبزعلي خدادادي: اوايل كه در بيمارستان آلمان پذيرش شدم، پزشكانش بعد از معاينه ام باور نكردند كه در جنگ شيميايي شده ام و مي گفتند كه در كارخانه پتروشيمي شيراز اين گونه شده ام. به دنبال آن، بعضي از ايراني هاي مقيم آلمان براي حمايت از ما، دست به تظاهرات زدند و بعد پزشكانش قبول كردند كه ما واقعا در جبهه شيميايي شده ايم.... 25 بهمن 1390-10:14:47 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات سردار صفوي از شهيد باكري/ مهدي باكري مظهر غيرت آذربايجان است
 سرلشكر صفوي در خاطرات خود مي گويد: شهيد باكري فرمانده دلاور لشكر 31 عاشورا از نظر خصوصيات اخلاقي، معرفتي و ايماني از ويژگي هاي منحصر بفرد برخوردار بود و از نظر نظامي نيز فرماندهي مومن، شجاع، خردمند و با تدبير به شمار مي رفت.... 25 بهمن 1390-10:11:48 ادامه مطلب |
|
|
گزارش ماجراهاي سلاحهاي شيميايي و ميكروبي
 صدام به روز آمد كردن سلاح هسته اي و ساخت بمب اتمي و توليد موشكهاي مجهز به كلاهكهاي هسته اي اكتفا نكرد؛ بلكه به منابع متعددي روي آورد تا از طريق آنها بتواند سلاحهاي ويرانگر و كشتار جمعي را نيز روزآمد كند.
در اين ارتباط، حسين كامل به وجود زرادخانه گسترده سلاحهاي شيميايي در عراق اعتراف كرد و گفت:... 25 بهمن 1390-09:49:56 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو معاونت عمليات سابق تيپ والعاديات: در كربلاي 4بيش از 500 بمب شيميايي خنثي كردم
 مرتضي پير يايي معاونت عمليات تيپ 11والعاديات در زمان جنگ تحميلي گفت: در عمليات كربلاي 4 بيشتر از 500 بمب شيميايي را خنثي كردم كه باعث شد به شدت شيميايي شده و حتي نابينايي موقت پيدا كنم.
و چه زيباست آن گاه كه اشك به گوشه اي از چشمان خردلي اش مي نشيند و ياد طهماسبي و مجيد جمشيدي او را به دوراني مي برد كه بچه هاي تيپ پير ش. م. ر مي خواندنش و آن گاه كه از سوسنگرد و مصطفي چمران نام مي برد و حماسه اي شگفت را به تصوير مي كشد.... 25 بهمن 1390-09:44:48 ادامه مطلب |
|
|
|