خاطره قمقمههايي كه روزه بودند
 فرامرز اونو كول كرد، برد. آخه برانكارد پاره شد. گفت: فكر ميكنم زانوي پاي چپم هم شكسته، نگاه كن. پاچه شلوارش را بالا زد و زانوي خونآلود و ورمكردهاش را كه ديدم سرش داد زدم: پس چرا تو كه هر دوتا پات شكسته بود اصرار داشتي اول انو ببريم؟1... 8 آبان 1390-11:26:22 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطراتي از حضور مقام معظم رهبري در جبهههاي غرب كشور
 خاطرات امير سرتيپ بازنشسته سياوش جواديان، فرمانده اسبق قرارگاه عملياتي آجا در غرب كشور از حضور رهبر انقلاب در مناطق عملياتي غرب كشور منتشر شد.
در اين خاطرات ميخوانيم:... 8 آبان 1390-09:21:08 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت به ياد شهيد «رسول فيروز بخت» كه پايش آشناي خاك و دلش محفل آسمانيها بود
 در دست نوشته شهيد «رسول فيروز بخت» آمده است شايد ما جزو يكي از كساني باشيم كه توفيق شهادت را نداشته باشيم و زنده بمانيم؛ نميدانم آن موقع چه حالتي به من دست ميدهد. الان كه دارم فكر آن موقع را ميكنم سينهام درد ميگيرد .
شهيد «رسول فيروز بخت» جواني است كه ره صد ساله عبوديت و انسانيت را در پيچ و خم جادههاي خاكي جبههها پيمود و عاقبت از شاهراه اخلاص به بهشت وصال رسيد. در يكي از دستنوشتههايي كه از اين شهيد عارف به جا مانده، آمده است:... 8 آبان 1390-09:14:51 ادامه مطلب |
|
|
گزارش جنگ عراق عليه ايران از نگاه مطبوعات جهان/ خون در نفت
 مجموعه كتابهاي «جنگ ايران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»، برگرفته از اسناد مطبوعاتي و بريده جرايد خارجي موجود در مركز ملي اسناد دفاع مقدس است كه پيشينه جمعآوري آن به روزهاي آغازين بحران و تشكيل دفتر تبليغات جبهه و جنگ بازميگردد.... 8 آبان 1390-09:10:05 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت وصيت شهيد اهل سنت
 از قوم اصيل تركمن، اهل تسنن، از تركمن هاي گنبد كاووس، بسيجي خوش رزم، ، بسيجي گردان «يارسول الله(ص)» از لشكر 25 كربلا؛...
شهيد قربان محمد روشني، فرزند: «اله بران» معلم خوش مرام، از دشت تركمن صحراي گلستان، شهرستان گنبدكاووس، اهل تسنن، بسيجي گردان «يارسول الله(ص)» از لشكر 25 كربلا؛...... 7 آبان 1390-11:59:48 ادامه مطلب |
|
|
مصاحبه عمو رسول، پهلوان جبههها
 معروف است به «عمو رسول» در زمان جنگ فرمانده عمليات غرب بود و در همانجا چندين بار با رهبري كه آن زمان نماينده امام در جبههها بودند ديدار داشت.عكسهاي آن زمانش با رهبر، اين روزها بر در و ديوار كرمانشاه نشسته. چنان با شور و شوق از آن دوران و حضور رهبري در جبههها حرف ميزند كه دلم نميآيد حرفهايش را قطع كنم.... 7 آبان 1390-11:50:30 ادامه مطلب |
|
|
خاطره نامهاي كه نيامد!
 داستان كوتاه با الهام ازخاطره خواهر زاده شهيد سيد عبدالرحيم رضوي طهماسب
قطار تند و تندتر پيش ميرود. مادر خود را به زور از ميان جمعيت جلو ميكشاند و بلند ميگويد:« داداش، نامه، نامه بفرستيها...» خودت را تا سينه از پنجره كوچك بيرون ميآوري و به تائيد حرف مادر سر تكان ميدهي. قطار پي در پي سوت ميكشد؛ دور ميشود و دورتر...... 7 آبان 1390-11:45:16 ادامه مطلب |
|
|
عمومي مديونيد اگر در پي جنازه ام بدويد
 متعاقب اين مسئله بودم كه سينه را سپر كردم و تا نرسيدن به اين هدف، از درس و بحث و زن و زندگي وپدر و مادر و...؛بريدم و در اين بيابان بر هوت تنها فدا شدم و تنها به شهادت رسيدم و مديونند كساني كه در پي چنازه ام مي دوند
محمد علي ملك ، در اول فروردين سال 1344 در روستاي قرن آباد واقع در بيست كيلومتري شهرستان گرگان متولد شد. پس از پايان دوره دبستان در سال تحصيلي 56 به جمع طلاب حوزه علميه امام جعفر صادق گرگان پيوست.... 7 آبان 1390-11:39:14 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت وصيتنامه شهيد 12 ساله كرجي
 سال 1349 بود كه در كرج بدنيا آمد. در خانواده اي مذهبي؛ اما بيشتر از 12 سال نتوانست سنگيني تن كوچكش را بر روح بزرگش تحمل كند و به اصرار، پدر و مادر خود را راضي كرد تا سرانجام در دوازدهمين سال زندگيش ابدي شود. وصيتنامه اش را قبل از اعزام مخفيانه در نواري ضبط كرد و در گوشه اي پنهان؛ كه بعد از شهادتش بدست خانواده اش رسيد.... 7 آبان 1390-09:45:32 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو گفت وگو با معاونت عمليات تيپ پدافندي 24 امام سجاد (ع) : ميدان مين ش.م.ر كجا بود
 سردار علي صبوري معاونت عمليات تيپ پدافند شيميايي 24 امام سجاد در دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: اگر چه باورش كمي سخت است اما بعضي از بچه هاي پدافند شيميايي به خاطر اين كه زمان را از دست ندهند دهانشان را مي بستند و با استفاده از حس بويايي، عامل را تشخيص مي دادند؛ و اين لحظات به عنوان «ميدان مين» ش. م. ر شناخته مي شد.... 7 آبان 1390-09:25:54 ادامه مطلب |
|
|
|