خاطره رمضان در اسارت/ بعثيها مفاتيح را سلاح سرد اسرا ميدانستند
 يك آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس گفت: هر اسارتگاه60 نفره، 2 قرآن، 2 مفاتيح و 2 نهجالبلاغه داشت كه عليالقاعده براي اين جمعيت بسيار كم بود. اين تعداد را نيز از با درخواست از صليب سرخ ميگرفتيم. بعثيها بارها ميگفتند مفاتيح در دست شما سلاح سرد است.... 12 شهريور 1390-11:44:53 ادامه مطلب |
|
|
گزارش سردار حجازي مطرح كرد؛علت قرار گرفتن نام منافقين در ليست سازمانهاي تروريستي امريكا و غرب
 معاون ستاد كل نيروهاي مسلح علت قرار گرفتن نام منافقين در ليست سازمانهاي تروريستي جهان را ترور يكي از سفراي امريكا توسط اين سازمان در سالهاي قبل از انقلاب دانست.
سردار سيدمحمد حجازي معاون آماد، پشتيباني و تحقيقات صنعتي ستاد كل نيروهاي مسلح در سالروز شهادت شهيدان رجايي و باهنر و روز مبارزه با تروريسم، ترور را نبردي نابرابر و استفاده از قوه قهريه در زمان عجز و ناتواني در برابر استدلال و منطق دانست و افزود:... 12 شهريور 1390-11:34:14 ادامه مطلب |
|
|
عمومي مقام معظم رهبري:اين مجموعهى نسل باطراوتِ بر روى كار آمدهى كشور، در راهِ درست حركت ميكنند
 مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز عيد فطر با بيان اينكه: اين مجموعهى نسل باطراوتِ بر روى كار آمدهى كشور، در راهِ درست حركت ميكنند، افزود: اين براى آيندهى اين كشور، بلكه آيندهى امت اسلامى مژدهى بزرگى است.
متن كامل خطبه هاي مقام معظم رهبري در نماز عيد فطر به شرح ذيل مي باشد:... 12 شهريور 1390-11:24:44 ادامه مطلب |
|
|
گزارش گزارش يك شهيد از عمليات چريكي در غرب كشور
 باتفاق برادران اسدالله، حاج احمد، چراغي، نوژهاي و دو برادر از مجاهدين عراقي به ديدگاه منطقه رفتيم و با دوربين يكي دو ساعت منطقه را بررسي كرديم، شيارها، فرورفتگي و برآمدگي ها و موانع را كه قبلاً خودشان رفته بودند نشانم دادند.
شهيد علياصغر رنجبران در بيست و سوم آبان سال 1335 در ميدان خراسان تهران به دنيا آمد. علياصغر كه تنها پسر خانواده نيز بود. معارف ديني را در كنار تحصيل فرا گرفت... 8 شهريور 1390-10:15:21 ادامه مطلب |
|
|
عمومي سپهبد علي صياد شيرازي كه بود ؟
 در هنگام پيروزي انقلاب اسلامي ، من در بازداشت بودم . درست در آستانة پيروزي انقلاب دستگير شدم . آن روزها در دانشكدة توپخانة پادگان اصفهان تدريس مي كردم . چون مدتي در امريكا بودم و دوره هاي مختلفي براي تخصص ديده بودم ، در خارج از پادگان هم زبان انگليسي تدريس مي كردم . در آن اوضاع و احوال ارتش طاغوت ، كارهايي مثل خواندن نماز يا گرفتن روزه ، زود به چشم فرماندهان مي آمد و به آن حساسيت نشان مي دادند . براي همين من هم كه داراي روحية مذهبي بودم ، هميشه در نظر آنان يك نيروي مشكوك محسوب مي شدم .... 8 شهريور 1390-09:49:32 ادامه مطلب |
|
|
خاطره وضويي كه ماشين را روشن كرد
 امير يكدفعه از جايش بلند شد و از ماشين بيرون پريد و با لحني خندان و خوشحال گفت: من ميدونم چرا روشن نميشه، صبر كنيد تا من وضو بگيرم بعد ببينيد ماشين روشن ميشه يا نه.
آن روز هم طبق معمول هر روز با همه بچهها جمع شديم و صبحگاه را انجام داديم. بعد از صبحانه دوباره دور هم جمع شديم تا به طرف ميادين مين حركت كنيم.... 8 شهريور 1390-10:18:17 ادامه مطلب |
|
|
خاطره سنگ تمام
 همة اسيرها خواب بودند و يا خود را به خواب زده بودند. قبل از برخاستن، رو به پنجرة بند نگاه كرد. از نگهبان خبري نبود. به آرامي از جا برخاست و رفت به گوشة آسايشگاه. با ليواني آب وضو ساخت. با احتياط بيشتر، از لابهلاي بدن اسيرها، برگشت سرجايش. قبل از آنكه به نماز بايستد، دوباره روبه پنجره نگاه كرد. نگاه كرد. نگهبان لب كلفتي را با سبيل پرپشت ديد كه از آن سوي پنجره او را زير نظر گرفته بود.... 8 شهريور 1390-09:44:51 ادامه مطلب |
|
|
خاطره امضايي با اشك
 آخر پسرم تو كه بلندي قدت، زوركي به اندازه يك تفنگ برنو ميرسد، به خيالت جبهه رفتن بچه بازي است. ببينم اصلا زورت ميرسد تا اگر لازم باشد، يك نارنجك جنگي را بيست، سي متر پرتاب بكني؟! محمدحسين از حرف پدر سرش را انداخت پايين. اما هنوز نااميد نشده بود و اين بار رو كرد به مادر و گفت: مامان شما يك چيزي بگو. بچههاي سيزده ساله توي خرمشهر، چطوري با تانكهاي دشمن جنگيدند.... 8 شهريور 1390-09:41:35 ادامه مطلب |
|
|
خاطره عكاسي كه شانزده خمپاره به او اثر نكرد
 خودم را آماده كردم براي عكاسي وكادر بندي مي كردم كه ناگهان صداي مهيبي در چند متري من شنيده شد . تا آمدم خودم را جمع وجوركنم خمپاره دوم ... سوم ...چهارم ... تا حدود شانزده خمپاره به محلي كه مستقر بودم اصابت كرد
تابستان سال 1361 هواي داغ منطقه سوسنگرد خط مقدم جبهه نيسان.مشغول عكاسي بودم با دوربين عكاسي مارك canon ae-1 و لنز 210 70 .... 8 شهريور 1390-09:32:51 ادامه مطلب |
|
|
عمومي سلسله مراتب ولايي يك شهيد چه كساني هستند
 شهيد بروجردي براي ناصر، حلقه اتصال به امام بود و ديوانهوار او را دوست ميداشت. همسر شهيد ميگويد: «وقتي شهيد بروجردي به خانه تلفن ميزد، ناصر براي صحبت با ايشان، اگر نشسته بود، تمام قد ميايستاد
فرماندهي سردار شهيد ناصر كاظمي در كردستان زبانزد همه بود. زماني كه فرماندار پاوه شد تمام تلاشش را براي بهبود اوضاع منطقه انجام داد به طوري كه شهيد رجائي در زماني كه نخست وزير بودند... 8 شهريور 1390-09:30:33 ادامه مطلب |
|
|
|