عمومي فرمانده گردان امام حسن (ع) / سردار شهيد غلامحسين رحماني
 دهم شهريور 1338 درخانواده اي مستاجر و فقير در شهرستان بجنورد به دنيا آمد. پيش از مدرسه, او را به مكتبخانه فرستادند و سپس در دبستان منوچهري شهرستان علي آباد مشغول به تحصيل شد. علاقه ي زيادي به مدرسه داشت . اوقات فراغت را به مسجد مي رفت و يا به ورزش مي پرداخت. در مقايسه با كودكان ديگر بسيار آرام و ساكت بود.... 22 مرداد 1390-11:35:10 ادامه مطلب |
|
|
روايت حكايت شگفت شهيد ملاح، از ديدار حضرت زهرا(س)
 صبح يك روز گرم تابستاني، زير سايه چادري در هفت تپه، مآمن «لشكر خط شكن 25 كربلا» لابهلاي تپه ماهورها، تك و تنها نشسته بودم، «نورالله ملاح» را ديدم كه از دور، در طراز نرم و ملايم نور، با لبخندي از جنس سرور، به طرفم ميآمد، سرش را از ته تراشيده بود. مهربان كنارم نشست.... 22 مرداد 1390-11:30:30 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو رمضان در اسارت/ شيره خرما، مسواك و خميردندان هديه برگزيدگان مسابقات قرآن در دوران اسارت
 در زندانهاي عراق هر اسير ايراني داراي 1.5 دينار سهميه بود كه به صورت شيره خرما، خمير دندان، مسواك و برخي وسايل ضروري به ما ميدادند و ما با جمع كردن اين وسايل در پايان ماه رمضان با برگزاري مسابقات قرآن آنها را به نفرات برتر هديه ميداديم.... 22 مرداد 1390-10:41:27 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت گاليله در اردوگاه اسرا
 «داستاني كه مي خوانيد از روحاني بسيجي: حسن اصغر نژاد كه آن روزهاي اسيري در اردوگاه تكريت معروف بود به حسن رفسنجاني كه در نهايت بخاطر اثبات حقانيت حضرت امام خميني به حسن گاليله مشهور شد.»... 22 مرداد 1390-11:25:22 ادامه مطلب |
|
|
روايت روايتي متفاوت از اعزام سپاهيان محمد به جبهه
 قبل از اذان صبح با نواختن بيدار باش بچه ها آماده شده و جهت انجام مراسم راهي ورزشگاه آزادي مي شوند. ساعتي بعد گروهان و دسته ها در حالي كه پرچم هاي قرمز به دست، و نوار سپاه محمد برپيشاني، وبازوبند لبيك يا امام بر بازو دارند، وارد ميدان مي شوند.
كتاب جذاب و خواندني جشن حنابندان خاطرات محمد حسين قدمي از جمله كتاب هايي است با موضوع دفاع مقدس كه مقام معظم رهبري بر روي آن تقريظ داشته اند.... 22 مرداد 1390-10:53:32 ادامه مطلب |
|
|
مصاحبه شهيد محسن نوراني از كلام همسرش؛ شهيدي كه پس از شهادتش همه دانستند او فرمانده تيپ ذوالفقار است
 خرداد62 به پيشنهاد دوستان، محسن براي تكميل ايمان خود آماده ي ازدواج شد. او براي همسري خويش هيچ كس را بهتر از خواهر شهيد بزرگوار عليرضا ناهيدي نيافت. محسن عقد ازدواج بست تا با همسر خويش زندگي اي بر اساس تعليمات تربيتي و اخلاقي اسلام تشكيل بدهند.... 22 مرداد 1390-10:35:58 ادامه مطلب |
|
|
خاطره داوطلب ميدان مين
 اولين باري كه به جبهه رفتم، همراه دوست عزيزم علي رضا پس از طي يك دوره سه ماهه ي آموزش نظامي در پادگان شهيد همت بود. آن موقع لشكر 10 سيدالشهداء در اردوگاه قلاجه واقع در جاده اسلام آباد- ايلام مستقر بود و ما را باري الحاق به گردان حضرت قائم(عج) به آن اردوگاه اعزام نمودند.از آنجا كه براساس قرائن واطلاعات و نيز رسم لشكرهاي رزمي، مقرر شده بود تا نيروهاي آموزشي يا به قول رزمنده ها(پاشنه طلاها) را ابتدا براي گذراندن يك دوره پدافندي بكارگيري نمايند، اين امر موجبات نگراني ما را فراهم كرده بود،... 22 مرداد 1390-10:31:27 ادامه مطلب |
|
|
عمومي يادي از شهيد «محسن نوراني»فرمانده 20 ساله تيپ ذوالفقار
 قافلة عشاق منزل به منزل ره سپردند و در يك فجر صادق به روشناي نور رسيدند . او دلشورة غريب غربت داشت و از شوق ديدار دولت ، طاقت از كف مي داد . آغوش نيازش ، بوي عطر نجابت و اجابت مي داد . حرم دلش ، جاي خداوند دل و همة سينه اش را حريم دوست كرده بود . سرانجام نيز گذرنامة عشق از آن سوي مهرباني برايش رسيد و خيلي زود با چمدان تنهاي اش كه پر از گلهاي ياس تقوا بود ، از مرز سدره المنتهي به طرفه العيني گذر كرد .... 22 مرداد 1390-09:36:12 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت اگر فرمانده اصرار نميكرد شهيد ميشدم
 با بچه ها رفتيم داخل اتاقي كه جانماز پهن بود . ديديم يك بمب خوشه اي درست در نقطه اي كه من مي خواستم نماز بخوانم فرود آمده بود.
در سال هاي جنگ تحميلي همه كساني كه به جبهه رفتند در حقيقت از همه چيز خودشان گذشتند. جواناني كه زير بمباران هاي بسيار دشمن بارها و بارها مرگ را به چشم خود ديدند اما باز هم شجاعانه ماندند و مردانه دشمن را با دست خالي و ايمان خالصشان شكست دادند. خاطره زير از رزمنده اي است كه با شهادت تنها يك ربع فاصله داشته است.... 20 مرداد 1390-09:15:25 ادامه مطلب |
|
|
عمومي اسيري كه سنش باعث دردسر شد
 يك روزي، همه را به صف كردند. من چهارده سال داشتم، و از لحاظ جثه، بسيار كوچكتر نسبت به بقيه اسرا بودم، هميشه خدا هم به خاطر ريز نقش بودنم، لبه دونبش معركه گيري بعثي ها قرار داشتم.
عراقي ها به خاطر اين كه درجهان، نزد افكار عمومي اعلام كنند، جمهوري اسلامي ايران، مرد جنگي ندارد و بچه هاي كم سن و سال را به جنگ مي فرستد، هميشه خدا سن بچه ها را كمتر از آنچه كه بودند، توي ليست آمارشان ثبت مي كردند.... 20 مرداد 1390-09:10:53 ادامه مطلب |
|
|
|