گزارش يادمان عمليات فتحالمبين3/امام گفت: انجام اين عمليات احتياج به استخاره ندارد
 رفتم خدمت حضرت امام و به ايشان گفتم وضعمان خيلي خراب است و واقعا ماندهايم كه چه كار كنيم؛ مهمات كم داريم، دشمن به ما حمله كرده، نيروهايمان كم است، اصلا منطقه عجيب و غريبي است. خواهش ميكنيم كه حداقل استخاره كنيد كه حمله كنيم يا نه.... 17 فروردين 1390-11:11:50 ادامه مطلب |
|
|
گزارش يادمان عمليات فتحالمبين2/ در اين عمليات برگشتي دركار نيست
 معمولاً در عرف رايج نظاميگري، به نيروهايي كه عازم يك مأموريت دشوار خواهند شد، از پيش گفته نميشود كه شما از مأموريتتان زنده برنميگرديد؛ چرا كه نميخواهند روحيه افراد تضعيف شود؛ ولي در گردان ما روال ديگري بود.... 17 فروردين 1390-10:34:51 ادامه مطلب |
|
|
عمومي بي عنوان صد عنوان
 نمي دانم چطور ولي به هر حال انگشتم به كتري آب جوش گرفت و نيمچه تاولي زد. گفتم: داداش براي خواهرت پماد سوختگي نمي گيري؟
گفت: دلم مي خواد ولي انگار خبر نداري اون بيرون چه سوز و سرمايي است. بي تابي ام را كه ديد راضي شد.... 17 فروردين 1390-10:19:27 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت من تولدي ديگر يافته ام/وصيت نامه شهيد قدير سعادت
 خدايا! چگونه سپاس گويم اين نعمت هاي بي شماري را كه به من ارزاني داشته اي بالاخص رسول اكرم صل الله عليه وآله كه خاتم انبياء است و درود و سلام بر ائمه اطهار سلام الله عليها مخصوصاً به حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء و با سلام به شهداي اسلام بالاخص شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي و با سلام به رزمندگان اسلام و با نفرين ولعن به دشمنان اسلام بالاخص آمريكاي جنايتكار و شوروي پليد وبا آرزوي مرگ و عذاب عظيم براي صدام جنايتكار اين ديوخون آشام وحيوان پست تر از هر حيوان.... 17 فروردين 1390-10:16:01 ادامه مطلب |
|
|
عمومي شمشيرهاي ولايت
 آن شب به ياد ماندني،شب وداع، شب عمليات كربلاي 5، فرشتگان نيز به تماشاي خضوع رزمندگان آمده بودند، حاج قاسم در كنار درياچۀ ماهي بچّه ها را همراهي مي كند. مهتاب همه جا را روشن كرده بود و تا پشت سيم خاردار دشمن، ستون غواص ديده مي شد.آرامش از دل ها رخت بر بسته بود. همه دست به دعا برداشتند.... 17 فروردين 1390-10:12:12 ادامه مطلب |
|
|
عمومي با بال پريد و بي بال رسيد/ شهيد امير خلبان منصور ستاري
 سرلشكر شهيد، منصور ستاري در سال 1327 در روستاي ولي آباد ورامين ديده به جهان گشود . پدرش ، مرحوم «حاج حسن» شاعري فاضل بود كه ديواني از او به نام « ماتمكده عشّاق » به يادگار مانده است .
منصور ستاري دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد ورامين و دوران متوسطه را در قريه « پوينك » باقر آباد به پايان رسانيد.... 17 فروردين 1390-09:46:30 ادامه مطلب |
|
|
خاطره ما را از «پنديشور» اعزام كنيد به جبهههاي ايران
 كلوني ديگري از اين ايراني ها هم بودند كه در نزديكي انجا و در شهري ديگر به نام پنديشور زندگي مي كردند و رييس قبيله شان پيرمردي بود به نام «عاشق علي».در همان سال هاي جنگ صبحي زود جماعتي از جوانان اينها آمده بودند به رايزني فرهنگي ايران كه اعزام بشوند براي حمايت از رزمندگان و جنگ.... 17 فروردين 1390-09:21:25 ادامه مطلب |
|
|
گزارش بيانات رهبر انقلاب در ديدار مسئولان مؤسسه روايت سيره شهدا
 هم گزارشتان گزارش خيلى خوب و پرمغز و خوش لفظى بود - يعنى اين گزارش شفاهى شما از آن گزارش مفصلِ مكتوبى كه براى من فرستاده بوديد و من آن را خواندم، هم گوياتر بود، هم قشنگتر بود - و هم نفس كار بسيار كار خوبى است.... 16 فروردين 1390-12:30:33 ادامه مطلب |
|
|
خاطره كرامت حاج عبدالله در مواجهه با يك حيوان
 يك دفعه سر وكله يكي از آن گرازهاي وحشي پيدا شد. بياختيار بلند شديم تا در برويم، حاج عبدالله همچنان نشسته، آرام و خونسرد، رو به ما كرد و گفت: ببينيد بچهها! حد كمال اين گراز، همين حالت عصبانيت و سم به زمين كوبيدن است. اين حيوان به كمال خودش رسيده است. من و شما چي؟!... 16 فروردين 1390-12:00:32 ادامه مطلب |
|
|
عمومي سخنراني سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي برادران باكري به روايت شهيد احمد كاظمي
 شهيد كريم طريقت تازه ازدواج كرده بود و خدا يك بچه بهش داده بود، دو، سه روز مانده به شهادتش در عمليات والفجر 8 آمد پيش من گفت كه من ديگر نميتوانم دوري آقا مهدي را تحمل بكنم. و از تو كه دوست آقا مهدي هستي ميخواهم كه دعا بكني و از آقا مهدي بخواهي كه مرا ببرد... 16 فروردين 1390-12:00:41 ادامه مطلب |
|
|
|