عمومي نصرت الهي در آزادي اسراء
 بعد از آغاز جنگ تحميلي هم ده ها بار- حالا اگر ريزهايش را بخواهيم حساب كنيم، بيش از اين حرفها شايد بشود گفت؛ هزارها بار، اما حالا آن رقمهاي درشت را آدم بخواهد حساب كند- ما نصرت الهي را ديديم؛ كمك الهي را ديديم. يكي اش همين آمدن اسرا بود.... 25 بهمن 1389-10:34:19 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت خدايا حرفي براي گفتن ندارم
 چند صباحي است از آغاز جنگ تاكنون روحمان غمزده است؛ اما نه غم شكست، نه غم عزيز از دست رفته و نه غم ياران از دست داده، غم و حسرت ماندن است، غم فاسد شدن است، غم اجابت نشدن است، غم شهيد نشدن است، غم شرم است، و از همه بالاتر ترس از راه غير خدا رفتن است.... 25 بهمن 1389-10:12:36 ادامه مطلب |
|
|
خاطره كربلاي 5 به روايت يك بسيجي سلماسي/ عراق قبل از كربلاي 5 قصد بازپس گرفتن «فاو» را داشت
 دشمن قبل از آغاز عمليات كربلاي 5 نيروهايش را در منطقه ي فاو ،جمع آوري نموده و قصد بازپس گرفتن اين منطقه را داشت . با شروع عمليات كربلاي 5 ، دشمن از آغاز عملياتش در منطقه ي فاو منصرف شده و نيروهايش را جهت دفاع از شهر بصره به سمت منطقه ي شلمچه و شرق بصره گسيل داشته بود.... 25 بهمن 1389-10:02:33 ادامه مطلب |
|
|
خاطره كربلاي پنج به روايت«محمدحسين قدمي»/ برپايي حكومت صلواتي در جامعه چه زيباست
 در راه بچهها را ميبينم كه با فرستادن صلواتهاي پي در پي از تداركات جوراب، دستمال، پيراهن و كفش و كلاه ميگيرند. صلوات پشت سر صلوات. در اين وادي همه چيز صلواتي است. دكترش، ماشينش، حمامش، خوردو خوراكش، سلمانياش و حتي تشويق و جريمهاش. چه زيباست برپايي حكومت صلواتي در جامعه.... 25 بهمن 1389-09:35:50 ادامه مطلب |
|
|
خاطره كربلاي 5 به روايت استاد دانشگاه جانباز «مجيد رضاييان»/ آخرين جمله يك شهيد در شلمچه
 اولين و دومين نفر شهيد شده بودند، اما سومي كه فاصلهاش خيلي بيشتر شده بود، حركت كوچكي كرد. روي سينه افتاده بود. بعد به پشت خوابيد. صدايش را ميشنيدم؛ حركت كوتاهي كرد و گفت: «خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار» و بعد شهيد شد.... 25 بهمن 1389-09:33:11 ادامه مطلب |
|
|
خاطره حاج حسين مگه تو شهيد نشدي؟
 تمامي روزهاي سخت سال هاي دفاع مقدس براي رزمندگان دلاور خاطراتي زيبا و به ياد ماندني رقم زده است ، خاطراتي كه با گذشت زمان طراوت و تازگي بيشتري پيدا مي كند .
به همين منظور در هر شماره از خاطرات مردان بي ادعا خاطرات يكي از دلاوران سال هاي دفاع مقدس را مرور مي كنيم :... 25 بهمن 1389-09:07:33 ادامه مطلب |
|
|
گزارش امير پوردستان: سامانههاي لجستيك، عمليات و اطلاعات نزاجا با تكنولوژي روز جهان هماهنگ باشد
 فرمانده نيروي زميني ارتش گفت: سامانههاي لجستيك، عمليات، اطلاعات، نيروي انساني و ... نزاجا بايد با تكنولوژي روز جهان هماهنگ و همگام باشد، چراكه هر نيرويي كه از تحولات نظامي پيشرفته عقب بماند، محكوم به فنا خواهد بود.... 25 بهمن 1389-09:07:38 ادامه مطلب |
|
|
عمومي روايت لحظه شهادت فرمانده لشكر محمد رسول الله(ص) هر رزمنده يك گلوله توپ!
 با شروع پاتك، هجوم نيروهاي عراق از همه طرف آغاز شد. فرماندهي آن محور بر عهده ژنرال »ماهر عبدالرشيد« بود و هدايت پاتك را صدام شخصا به عهده داشت. اين را بعدها از زبان اسراي عراقي شنيديم. تعداد زيادي تانك عراقي با تغيير موضعي كه مي دادند و با آرايش هاي متفاوتي به طرفمان در حركت بودند.... 24 بهمن 1389-11:07:50 ادامه مطلب |
|
|
عمومي با شهادت او به راز بندگي الله رسيدم/ شهيد حشمتالله حيدري، از زبان همسرش
 من با خدا معامله كردم. از او خواستم محسن را، محسن سه سالهام را، از من بگيرد؛ ولي او برايم بماند، در كنارم باشد. سالهاي سال زندگي كنيم. تعجب ميكنيد، شايد خودخواهانه به نظر ميرسد. عشق مادر... اين عشق افسانهاي به فرزند... اما من دلم ميخواست او كنارم باشد. عاشق هم نبوديم، يك ازدواج سنتي با مراسم خواستگاري و آداب مخصوص به خودش، اما من عاشقش شدم.... 24 بهمن 1389-10:37:25 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو اين باران رحمت خداست كه بر من ميبارد/ گفتگو با سردار جانباز، آلعلي
 ميخواستيم به ديدار كسي برويم كه ميتوانست امروز در صحت و سلامت كامل و با داشتن زندگي متوسطي در شهر روم ايتاليا زندگي آرام خود را ادامه دهد. يكي از دوستانش كارها را هماهنگ كرده بود. خانهاش را در كوچههاي تنگ يكي از محلههاي پايين شهر قم پيدا كرديم. از حياطي كوچك و آجري گذشتيم و از پلههايي بالا رفتيم كه يك فرد سالم هم توان بالا رفتن از آن را نداشت، تا چه رسد به.... به حال پذيرايي وارد شديم كه به مساحت يك اتاق كوچك هم نبود.... 24 بهمن 1389-10:32:04 ادامه مطلب |
|
|
|