عمومي 20 فروردين ماه سالروز آغاز عمليات والفجر 1 در سال 1362
سه ماه پس از انجام ناموفق عمليات والفجر مقدماتي، عمليات «والفجر 1» در منطقه شمال غربي «فكه» تا بلنديهاي «حمرين» طرحريزي شد، و در ساعت ۲۲ و ۱۰ دقيقه ۲۰ فروردين با رمز «ياالله يا الله يا الله» حمله يگانهاي سپاه و ارتش به فرماندهي سرهنگ «علي صيادشيرازي»- فرمانده وقت نيروي زميني ارتش- آغاز شد.... 20 فروردين 1388-10:03:01 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت فرازي از وصيت نامه شهيد؛ خداوند دقيقه و ثانيهاي مرگ كسي را به تأخير نمي اندازد
اين حقير در نزد پروردگار از اينكه قصور وكوتاهي كرده باشم خود را گنهكار ميدانم شرمندهام از اينكه عمل مثبتي انجام ندادهام از يكايك بردران ديني بخصوص برادراني كه به نحوي با آنها سروكار داشتم ميخواهم اين بنده گنهكار را از تنديها، غيبتها و هر خطايي كه احياناً نسبت به آنها مرتكب شده باشم ببخشند و به بزرگي خودشان مرا عفو نمايند كه خداوند در قبال اين ايثار ان شاء الله به آنان نظر و توجه خاص نموده و اجر جزيل عنايت فرمايد.... 20 فروردين 1388-09:53:38 ادامه مطلب |
|
|
خاطره حادثه
سال 59 يا 60 بود كه برادر شهيدم «محمدرضا كشاورزيان » بعد از پنج ماه براي اولين بار از جبهه برمي گشت.
همه از آمدن او خوشحال بوديم و از همه بيشتر مادر كه متأسفانه پاي او بر اثرتصادف شكسته بود و نمي توانست راه برود.
همه با شوِ به استقبالش رفتيم و بعد از ديده بوسي فراوان او را به اتاق آورديم.... 20 فروردين 1388-09:35:47 ادامه مطلب |
|
|
گزارش «بگذاريد كنار همين بچهها بمانم...»
مرتضي شعباني در خاطراتش از آن روز آورده :«...مين درست زير پاي آقامرتضي منفجر شده بود پاي راستش از زير زانو قطع شده بود پشت ران پاي چپش هم شكاف عميقي برداشته بود تعدادي تركش هم به بازو و كمرش خورده بود با اين همه اصلا ناله نمي كرد. سعيد يزدان پرست كه پشت سر آقامرتضي حركت مي كرد و مين مقابلش منفجر شده بود يك عالمه تركش به سينه و شكمش خورده بود و چند تا هم به دست و صورتش زانوهايش هم در اثر موج انفجار شكاف برداشته بود.... 20 فروردين 1388-09:13:58 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات منتشر نشده همسر امام خميني(ره)
تصدقت شوم؛ الهي قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاي به جدايي از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آينه قلبم منقوش است. عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوشي در پناه خودش حفظ كند. [حال] من با هر شدتي باشد مي گذرد ولي به حمدالله تاكنون هرچه پيش آمد خوش بوده و الان در شهر زيباي بيروت هستم. حقيقتا جاي شما خالي است.... 20 فروردين 1388-08:58:14 ادامه مطلب |
|
|
عمومي كتابشناسي عمليات والفجر يك
بيستم فروردين، بيست و ششمن سالروز عمليات والفجر يك (1362) است. اين عمليات به فرماندهي شهيد علي صياد شيرازي در مقابل 120 گردان ارتش متجاوز صدام آغاز شد. مروري داريم بر مهمترين كتابهايي كه تاكنون درباره اين عمليات منتشر شدهاند. عمليات والفجر يك، بيستم فروردين سال 1362 براي آزادسازي قله هاي مهم ارتفاعات حمرين با طراحي مشترك ارتش و سپاه آغاز شد.... 20 فروردين 1388-08:52:54 ادامه مطلب |
|
|
عمومي كتابشناسي شهيد سپهبد علي صياد شيرازي
 بيستويكم فروردين، دهمين سالگرد شهادت سپهبد علي صيادشيرازي (1323 ـ 1378) است. وي كه در طول سالهاي دفاع مقدس با سمتهاي مهم لشكري و در عملياتهاي مختلف حضور داشت، توسط منافقي مسلح، به شهادت رسيد. مروري داريم بر آثاري كه تاكنون درباره شهيد صياد شيرازي منتشر شدهاند.... 20 فروردين 1388-08:46:22 ادامه مطلب |
|
|
خاطره شهيد مهدي باكري/ شبها را كجا به صبح مي رساند؟!
باران شديد بود. گفت: «بايد بروم».
گفتم «كجا؟» نگفت.
گفتم: «بايد من را ببري!» به زور راضي شد.
آن روزها در شهرداري معاونش بودم.
رفتيم به يك محله ي حلبي آباد، نزديك فرودگاه.
گفتم: «چرا اين جا؟»... 19 فروردين 1388-10:15:55 ادامه مطلب |
|
|
خاطره شهيد حسين خرازي/ شبها را كجا به صبح مي رساند؟!
از مجموعه خدمت از ماست
هواپيما كه رفت، چند نفر بي هوش ماندند و من كه تركش توي پايم خورده بود و او تنها.
رفته بود يك تويوتا پيدا كرده بود، آورده بود.
مي خواست ما را ببرد تو ماشين. هي دست مي انداخت زير بدن بچه ها.
سنگين بودند، مي افتادند.
نشد.
خسته شد اما نااميد نه، دو نفر آمدند كمكش!... 19 فروردين 1388-10:07:12 ادامه مطلب |
|
|
خاطره كارهاي شخصي اش را خودش انجام مي داد
رفتارشان با مادرمان بسيار با محبت و همراه با احترام بود. مادر تعريف مي كرد، در سال اول ازدواجشان يك روز در حال اتو زدن لباس پدر بودند كه ناگهان پدر سر رسيد و از مادرم گله كرد و به او گفت : شما خانم خانه هستيد و وظيفه اي در قبال انجام كارهاي شخصي من نداريد، شما همان قدر كه به بچه ها برسيد كافي است.... 19 فروردين 1388-10:00:09 ادامه مطلب |
|
|
|