گزارش رهبر معظم انقلاب اسلامي: هر كس در دفاع مشروع و مقدس از مردم بي دفاع غزه كشته شود، شهيد است
 رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند: همه مجاهدان فلسطين و همه مؤمنان دنياي اسلام به هر نحو ممكن موظف به دفاع از زنان و كودكان و مردم بيدفاع غزهاند و هر كس در اين دفاع مشروع و مقدس كشته شود شهيد است.... 9 دي 1387-10:45:05 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو «راز صبوري»/مصاحبه با مادر شهيدان مرتضي و محمود بكايي
 در دهم محرم سال 61 ه ق آن گاه كه حضرت زينب (س) در راه دين و اسلام و پشتيباني از ولايت فقيه و امام زمان خود آقا ابا عبدالله الحسين عليه السلام دو فرزند رعنايش را تقديم اسلام كرد ، ساعاتي بعد از شهداتشان به كنار برادرش نرفت تا برادر با ديدن عقيله بني هاشم شرمنده نگاه هاي خواهر شود و اين بانوي صبر و استقامت آن جا بود كه به زنان جامعه اسلامي فهماند كه تحت فرمان و پيرو و مريد خويش بودن يعني چه... 9 دي 1387-10:17:25 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو سيدجواد هاشمي تاكيد كرد: برتري تاثير رمانهاي دفاع مقدس نسبت به خاطرات
سيدجواد هاشمي، بازيگر سينماي دفاعمقدس گفت: از بين آثار مكتوب دفاع مقدس، تاثير رمانها نسبت به خاطرات، به دليل تغييرات ايجاد شده در آنها بيشتر است.
سيدجواد هاشمي، بازيگر سينماي دفاعمقدس و كارگردان تئاتر به تاثير حضورش در جبهه بر ايفاي نقشها تاكيد كرد و اظهار داشت: حضور در جبهه بيش از هر عامل ديگري بر كارهايم تاثير داشت. با اين وجود مطالعه مجموعه كتابهاي فرهنگ جبهه نوشته سيدمهدي فهيمي، دريچه بزرگي به روي نقش آفرينيهايم باز كرد.... 8 دي 1387-08:28:45 ادامه مطلب |
|
|
خاطره سيد قرارش را با فرشته ها گذاشته بود
آن روزها كه سالهاى فرشته و شكوفه بود، دوستى داشتم به نام سيدقاسم طباطبايى. سيد آدم شوخ طبعى بود و مدام سعى مى كرد بچه ها را بخنداند و برايش مهم نبود كه كجاست.... 8 دي 1387-08:24:35 ادامه مطلب |
|
|
خاطره سلام بسيجي
از صبح منتظر بود، لحظه اى آرام و قرار نداشت. صبح از خانه بيرون آمده بود و زنگ تمام درهاى كوچه را يكى يكى به صدا درآورده و گفته بود كه امروز ميهمان عزيزى به خانه اش خواهد آمد.... 8 دي 1387-08:17:32 ادامه مطلب |
|
|
خاطره روحيه خدمتگزاري
« مجتبي عسگري » از همرزمان حاج احمد متوسليان، درباره روحيه خدمتگزاري او مي گويد :
در طي يكي دوسالي كه با حاج احمد بودم، از ايشان نديدم ه خواسته باشد از پست و مقام خود به نفع شخصي خودش استفاده كند. به هر حال فرمانده سپاه شهر مريوان بود و اين مسئوليت هم از نظر مراتب نظامي و دنيوي كم نبود.... 8 دي 1387-08:17:32 ادامه مطلب |
|
|
خاطره راننده آمبولانس
خواستم قلم را بر روي كاغذ بلغزانم اما نمي دانستم با چه انگيزهاي، ولي ناگه چشمانم را يك لحظه ميبندم تا بتوانم براحتي به گذشته ها سير كنم، گذشته اي كه وقتي به آن فكر مي كنم حلاوت و شيريني اش را هنوز در دهانم حس ميكنم،... 8 دي 1387-08:13:17 ادامه مطلب |
|
|
خاطره دوقلوهاي افسانه اي لشگر
همه جا با هم بودند، بين بچه هاي لشكر تابلو شده بودند،سرنماز، درواحد، هنگام غذا خوردن در يك ظرف غذا مي خوردند و شب ها وقت خواب جايشان كنار هم بود، دوقلوهاي افسانه اي را ديده بوديد سيد رضا حسيني و محمد رضا الفتي اينگونه بودند... 8 دي 1387-08:09:07 ادامه مطلب |
|
|
خاطره دوشكا همچنان طعمه مى جست
از ميدان مين تا خاكريز فاصله چندانى نبود. اما دوشكاى عراقى امان همه را بريده بود. لحظه اى نواى بد آهنگش قطع نمى شد.
نمى توانستيم به راحتى سربلند كنيم. شب قبل عمليات خيبر در جزاير مجنون و هور آغاز شده بود و بچه هاى واحد ما توانسته بودند، خاكريز دشمن را به تصرف درآورند.... 8 دي 1387-08:05:38 ادامه مطلب |
|
|
خاطره چلچله شهيد
داخل سنگر بودم ودرحال استراحت ،روزدوم عمليات بدربودومن خسته وكوفته ،ناگهان سنگر شروع به لرزش كرد چنان مي لرزيدكه از جابرخواستم نه مي توانستم بيرون بروم ونه مي توانستم بنشينم ،چند ثانيه اي به همين صورت گذشت، به هرشكل از سنگر بيرون آمدم وبالاي خاكريز رفتم ،خدارووزبد نياورد هواپيماها بمب شيميايي زده بودند،من نيز بعنوان امدادگر ونيروي ش م ر درعمليات شركت كرده بودم... 8 دي 1387-08:01:52 ادامه مطلب |
|
|
|