خاطره تو هنوز بدنت گرم است
خودش خيلي بامزه تعريف مي كرد؛ حالا كم يا زيادش را ديگر نمي دانم. مي گفت در يكي از عمليات ها برادري مجروح مي شود و به حالت اغما و از خود بيخودي مي افتد. بعد، آمبولانسي كه شهداي منطقه را جمع مي كرده و به معراج مي برده از راه مي رسد و او را قاطي بقيه مي اندازد بالا و گاز ماشين را مي گيرد و دِ برو. راننده در آن جنگ و گريز تلاش مي كرده كه خودش را از تيررس دشمن دور كند واز طرفي مرتب ويراژ مي داده تا توي چاله چوله هاي ناشي از انفجار نيفتد، كه اين بنده خدا در اثر جابه جايي وفشار به هوش مي آيد ويك دفعه ... 23 مرداد 1387-12:21:14 ادامه مطلب |
|
|
عمومي آداب و رسوم
 لعل شهيد
جنازه دوست شهيدم بين نيروهاي خودي و عراقي مانده بود. داوطلب شدم كه جنازه را عقب بكشم. سيم تلفن زياد داشتيم، سيم را به كمرم بستم و مسافتي را سينه خيز رفتم. قبلاً برادران برانكارد را به سيم بسته بودند. وقتي به جاي امني كه تلي از خاك داشت رسيدم، جنازه شهيد را به آنجا كشاندم و روي برانكارد قرار دادم و با سيم تلفن محكم بستم.... 23 مرداد 1387-12:00:22 ادامه مطلب |
|
|
خاطره قيام در بعقوبه
وقتي تاريخ اسارت را ورق ميزنم و خاطرات آن دوران سازنده را مرور ميكنم ، روزهاي آخر مرداد 1369 با وضوح بيشتري در نظرم مجسم ميشود.
چند روزي بود كه تبادل اسرا آغاز شده بود . ساعت نزديك پنج بعدازظهر بود كه ناگهان صداي رگبار و تيراندازي همراه با فريادهاي الله اكبر به گوشمان رسيد .... 23 مرداد 1387-11:51:47 ادامه مطلب |
|
|
گزارش كتابشناسي آزادگان ـ 2
بيست و ششم مرداد، هجدهمين سالگرد آغاز بازگشت اسيران ايراني جنگ تحميلي به كشور(1369) است. به اين مناسبت مروري داريم بر مهمترين كتابهايي كه تاكنون درباره آزادگان منتشر شدهاند.
روز 26 مرداد 1369 ايران شاهد بازگشت نخستين گروه اسيران جنگ تحميلي بود كه پس از تحمل سالهاي اسارت به آغوش خانوادههاي خود بازمي گشتند.... 23 مرداد 1387-11:55:59 ادامه مطلب |
|
|
گزارش كتابشناسي آزادگان - 1
بيست و ششم مرداد، هجدهمين سالگرد آغاز بازگشت اسيران ايراني جنگ تحميلي به كشور(1369) است. به اين مناسبت مروري داريم بر مهمترين كتابهايي كه تاكنون درباره آزادگان منتشر شدهاند.
روز 26 مرداد 1369 ايران شاهد بازگشت نخستين گروه اسيران جنگ تحميلي بود كه پس از تحمل سالهاي اسارت به آغوش خانوادههاي خود بازمي گشتند.... 23 مرداد 1387-11:50:02 ادامه مطلب |
|
|
خاطره تعريف از صليب سرخ
در تاريخ 17/6/1369 يك هيئت از صليب سرخ آمده بود تا از برادران آزاده آمار بگيرد.
يكي از صليبي ها كه به زبان فارسي تسلط داشت ، شروع به سخنراني و تعريف و تمجيد از سازمان صليب سرخ و نيروهاي صليبي كرد.
او مي گفت: سازمان صليب سرخ يك سازمان مستقل و بين المللي است كه از هيچ قدرتي نمي ترسد و همان طور كه خودتان شاهد بوديد ، از حقوق شما در همه موارد دفاع كرد.... 23 مرداد 1387-11:28:40 ادامه مطلب |
|
|
خاطره داغ ديدار
از شدت درد، چهرهاش سرخ شده بود؛ باز دست از شوخيهاي لطيفش بر نميداشت. روز به روز كمرش خميدهتر ميشد؛ باز ميرفت و كارهاي «از پا افتادهها» را انجام ميداد.
روزي كه دل درد شديد گرفت مجبور شدند شبانه او را به بيمارستان شهر ببرند.... 23 مرداد 1387-11:20:01 ادامه مطلب |
|
|
خاطره غواص دلاور
شب بيستم بهمن ماه سال يكهزار و سيصد و شصت و چهار فرمان آغاز عمليات والفجر 8 از قرارگاه خاتم الانبياء به خطوط مقدم ابلاغ شد ، تيپ هميشه پيروز الغدير با 5 گروهان رزمي و 2 گروهان غواصي به دشمن بعثي هجوم برد . شهيد يوسفيان در يكي از گروهانهاي غواصي بود ، ساعت 9 شب گروهانهاي غواص ، خودشان را به امواج توفنده ي اروند سپردند تا خود را به پشت سنگرهاي دشمن برسانند .... 23 مرداد 1387-11:08:53 ادامه مطلب |
|
|
گزارش در آرزوي شفاي پدر؛
خيابان خاكي سروش واقع در شمال شرق ايلام نزديك كوه در محله فقيرنشين، خانه مردي كه اكنون 70 درصد از اعصاب و روانش در اثر موج انفجار دچار اختلال شده است قرار دارد. مراد بشيري 53 ساله در دي ماه 59 در اوايل جنگ، در قالب بسيج عشايري به جبهه اعزام ميشود و در عملياتهاي ميمك ( تنگ بينا ) والفجر سه و پنج شركت داشته است.... 23 مرداد 1387-10:57:24 ادامه مطلب |
|
|
گزارش شلمچه؛ تنديس زيباي عشق
شلمچه خلاصه عشق است و قطعهاي از بهشت، شلمچه آينهايست كه تمام جبهه با خاكهاي سرخش در آن ميدرخشد و دريچهي آسماني است كه از آن بوي رشادت و عطر دلنواز شهادت مي وزد.
شلمچه تنديس زيباي عشق است كه در ميدان ايثار قد كشيده است. شلمچه شهر شهود و شهادت است.... 23 مرداد 1387-10:44:08 ادامه مطلب |
|
|
|