گزارش گزارشي از شهيدي كه به فاصله چهار روز بعد از برادرش به شهادت رسيد/ شهيدي كه براي دفاع از كشور از بيمارستان گريخت
 شهيد طاهر اوجاقلو براي دفاع از ميهن از بيمارستان گريخت و به فاصله چهار روز پس از برادرش ناصر اوجاقلو به شهادت رسيد.
31 شهريور 1359 با حمله هوايي عراق به چند فرودگاه ايران و تعرض زميني همزمان ارتش بعث به شهرهاي غرب و جنوب ايران، جنگ 8 ساله حكومت صدام حسين عليه ايران اسلامي و با حمايتهاي همه جانبه شرق و غرب و بسياري از كشورهاي عربي منطقه آغاز شد.... 4 آبان 1392-08:35:18 ادامه مطلب |
|
|
گزارش مجري پروژه «نقش و عملكرد جهاد سازندگي در دفاع مقدس»: هدف ما ثبت مكتوب تجربههاي مهندسي رزمي جهاد است
 عبدالله فاتحي مجري پروژه «نقش و عملكرد جهاد سازندگي در انقلاب اسلامي و دفاع مقدس» گفت: ثبت تجربههاي مهندسي رزمي جهاد در هشت سال دفاع مقدس يكي از اهداف تدوين كتاب براي اين پروژه است كه زمينههاي انتقال اين تجربهها را به دانشجويان علوم نظامي و مهندسي فراهم ميكند.... 4 آبان 1392-08:22:38 ادامه مطلب |
|
|
خاطره صوت شيرين سوره «والفجر» زير ضربات كابل بعثيها
 حسن زير ضربههاي سنگين و سوزشدار كابل، سوره والفجر را ميخواند. وقتي به آيه «ان ربك لبالمرصاد» (سوره والفجر، آيه 14) رسيد، سربازهايي كه او را ميزدند، اين آيه را تكرار ميكردند و باغيظ و خشم بيشتري حسن را ميزدند.... 4 آبان 1392-08:14:36 ادامه مطلب |
|
|
عمومي غدير خم، قطعه اي از بهشت
 سخن از غدير است، واقعه اي به وسعت تاريخ، كه خود تاريخ ساز است، غدير خلاصه و عصاره تمام نبوت و حاصل و نتيجه چندين سال تلاش و مجاهدت نبي مكرم اسلام(ص) درانجام رسالت خطير و عظيم است.... 1 آبان 1392-11:10:45 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات سردار سليماني ازآموزش كرمانيها در جبهه
 نقش لشكر 41 ثارالله به فرماندهي حاج قاسم سليماني در شكست حصر آبادان و آزادسازي بستان در سومين جلد از مجموعه تاريخنامه دفاع مقدس استان كرمان مكتوب شده كه در آن خاطراتي از چكونگي حضور سردار سليماني در جبهه روايت شده است.... 1 آبان 1392-11:05:12 ادامه مطلب |
|
|
عمومي اورژانسش. م. ر/ مرور كتاب شانههاي زخمي خاكريز
 شب دوم يا سوم محرم سال 1365 بود كه براي بار سوم به طرف «بمو» حركت كرديم. در اورژانس منطقه اسكان يافتيم. آنجا وضع طوري بود كه هر شب بايد پاس ميداديم.
دمكراتها در شب، حمله ميكردند. چند روز بعد كه گذشت، يك روز صبح بعد از نماز داشتيم زيارت عاشورا ميخوانديم – زيارت را حاج مجتبي با سوز و گداز عجيبي ميخواند – ناگهان صداي انفجار دو توپ بلند شد. بچهها بي خيال، به ادامه زيارت پرداختند، شليك توپ ادامه يافت.... 1 آبان 1392-11:02:31 ادامه مطلب |
|
|
روايت گريههاي شهيد همت براي فرزندش
 خانم عباديان ميگفت: ابراهيم همهاش توي راه گريه ميكرده. يعني حتي جلوي او هم نميتوانسته يا نميخواسته اشكهايش را پنهان كند. ميگفت: بش گفته «يك قرآن ميدهم ببريد بالاي سرش بنشينيد چند تا آيه بخوانيد، بلكه دردش ...».... 1 آبان 1392-10:58:30 ادامه مطلب |
|
|
روايت ابراهيم زنده است
 امروز ديگر «شيرين جافر» از ابراهيم پرستاري نميكند؛ او همسر شهيد شده است؛ او ميگويد: «ابراهيم من، حقيقتاً زنده است».
انگار همين ديروز بود كه به ديدار جانباز شهيد سرتيپ «ابراهيم مهرانراد» رفته بوديم؛ روزي كه ميخواستيم از اين جانباز مطلب بنويسيم اما ديدن اين همه ايثار همسرش گزارش را تحتالشعاع قرار داد.... 1 آبان 1392-11:00:16 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت امام به فرزندانش وفادار بود
 امام به فرزندانش وفادار و با آنها صادق بود و فرزندان او هم قدر اين همه بزرگي را نگهداشتند. فرزندان امام وقت شهادت به امامشان سفارش ميكردند و امام هم وقت رفتن آرزوي همنشيني با فرزندان شهيدش را داشت.... 1 آبان 1392-09:17:37 ادامه مطلب |
|
|
خاطره ديدار آيتالله با فرمانده ارتش ساعت 11 شب
 شهيد صياد گفتند: دلم ميگويد كه بايد خدمت بزرگي برسيم. محافظ در اين لحظه نگاهي به ساعت مياندازد يعني اينكه الان ديروقت است. شهيد صياد به او ميگويد: به ساعت نگاه نكن.... 1 آبان 1392-09:15:08 ادامه مطلب |
|
|
|