خاطره وقتي خنده حاج همت بند نميآمد
 كريمي چشم غرهاي به من رفت و به دستور حاجي سوار موتور شد و زد به پل، كه از آن طرف ماشيني آمد و كريمي تعادلش به هم خورد و افتاد توي آب. حالا مگر خنده حاجي بند ميآمد...
روايت زير خاطرهاي است از شهيد محمد ابراهيم همت كه توسط يكي از همرزمانش نقل شده است؛ در اين خاطره آمده است:... 2 آبان 1391-10:26:57 ادامه مطلب |
|
|
خاطره تركشي كه روي قفسه سينه يك شهيد جامانده بود
 پيكر شهيدي را پيدا كرديم كه روي برانكارد دراز كشيده بود. بدنش استخوان شده بود اما لباسها كاملاً سالم مانده بود. در قسمت پهلوي سمت راست شهيد، روي لباس يك سوراخ به چشم ميخورد كه نشان ميداد جاي تركش است؛ دكمههاي لباس را كه باز كرديم، ديديم يك تركش بزرگ روي قفسه سينه جاي گرفته است.... 2 آبان 1391-10:25:52 ادامه مطلب |
|
|
روايت روايتي خواندني از سرلشكر شهيد «محمدحسن طوسي»/ فرماندهاي كه از شلوغي مراسم تشييعش ميترسيد
 تا به حال اينگونه او را نديده بودم، يك به يك شهدا را ياد ميكرد و برايشان گريه ميكرد؛ گفتم حالا چرا اينقدر ناراحتي؛ گفت «بيشتر براي زمان بعد از شهادتم، ناراحتم». متوجه حرفش نشدم، با تعجب گفتم: بعد از شهادت كه ناراحتي نداره! گفت «براي ما داره»!
سردار كميل، مشاور عالي فرماندهي كل سپاه، خاطرهاي آموزنده و تكاندهنده از همرزم شهيدش، سرلشكر «محمدحسن طوسي»، قائم مقام لشكر 25 كربلا نقل كرده است؛... 2 آبان 1391-10:16:58 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات سرهنگ عبدالعزيز قادر السامرايي- مرغهايي كه افسر بعثي ميدزديد
 در قاموس ارتش صدام، حلال و حرام معني نداشت. سرگروهبان گردان، ستوانيار گطان داغرالناصري، از اهالي ناصريه، هر روز براي گردان تعداد زيادي مرغ ميدزديد.
آنچه ميخوانيد اعترافات يك افسر عراقي سرهنگ عبدالعزيز قادر السامرايي است كه از فجايع سربازان بعثي و صدام پرده برداشته و مي گويد:... 2 آبان 1391-10:01:49 ادامه مطلب |
|
|
خاطره آخرين خداحافظي يك راننده بلدوزر
 گفتم: « غلام! مگه ديوونه شدي ؟بچه بد خواب مي شه. اذيتش نكن !»اشك هايش را پاك كرد و گفت: «مي دونم ! ولي اگه بيداربشه، محبتش تو دلم گُل مي كنه ، اون وقت مي ترسم نتونم ازش دل بكنم !»
غلامحسين سفيديان به تاريخ اول فروردين ۱۳۳۷ در محله قلعه ديباج در شاهرود متولد شد. غلامحسين ، روز 22 دي ماه 1365 ، طي نبرد كربلاي 5 بال در بال ملائك گشود.... 1 آبان 1391-10:52:03 ادامه مطلب |
|
|
روايت مجاهدي گمنام از جنس همت و خرازي/ سردار شهيد حسن تهراني مقدم به روايت فرماندهان
 شهيد مقدم صفي را پشت سر دارد كه با هيچ ابزاري قابل ديدن نيستند و نتوانستند مانع از ادامه مسير شوند، دشمنان بدانند با رفتن شهيد مقدم راهش متوقف نمي شود و آنها از اين موضوع خوشحال نباشند.
40روز پيش سپاه پاسداران يكي از بهترين ياران و فرماندهان عرصه فناوريهاي موشكي خود را به مسلخ عشق سپرد و با اين شهيد عزيز و 16 همرزم او وداع كرد.متنهاي ذيل ديدگاه برخي از همرزمان، دوستان و فرماندهان سپاه پيرامون جايگاه آن شهيد عزيز مي باشد.... 1 آبان 1391-10:44:01 ادامه مطلب |
|
|
گزارش لحظه جانبازي از زبان يك روحاني شيميايي
 هنوز تصوير آن بچه در جلوي چشمانم است؛ زير نعش مادرش افتاده بود ... اكنون سال اول دانشگاه است؛ هر وقت كه اين دختر را در سلامت كامل ميبينم، لذت ميبرم و شيريني و حلاوت اين جانبازي را احساس ميكنم.
مسؤول نمايندگي ولي فقيه در مراكز آموزشي غرب كشور و مديركل اصناف و اماكن ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر از مسؤوليتهاي پيشين اين روحاني رزمنده است... 1 آبان 1391-10:04:52 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت وصيت پسر به پدرش: ارزش فرزندت را بيش از علي اكبر(ع) ندان
 شهيد «نصرالله ايماني» از كازرون به صف مجاهدان راه حق پيوست. او طعم مبارزه و جهاد را در كوچههاي هويزه، در خاكريز ساريه، در دشت گلگون دقاقله، در كوچههاي پر پيچ و خم ابوجلال شمالي، در سنگرهاي حمر و برديه و مالكيه و در خانههاي ويران سوسنگرد، در تپههاي شوش و دزفول و دشت عباس چشيد و مسير مردانگي را پيمود تا انديشهاش از جهاد في سبيلالله را تكامل بخشد... 1 آبان 1391-09:57:49 ادامه مطلب |
|
|
گزارش وقتي مفتي عراقي از دعا كردن براي اسرا پشيمان شد
 پيرمرد، پنجاه ـ شصت سال را داشت. ديگر خسته شده بود. حوصلهاش سر رفته بود. دو هزار سر كچل رو به رويش نشسته بودند. نگاه كرد. نميدانست بايد چه كار كند. گفت «شما حرف بزنيد. سؤالي اگر داريد بپرسيد.» سرها تكان نميخورد؛ منتظر شد، اتفاقي نيفتاد؛ شروع به دعا كردن كرد.... 1 آبان 1391-09:25:11 ادامه مطلب |
|
|
خاطره شما برادر كافه اي؟
 محمود از شنيدن كلمه كافه خندهاش گرفت. من هم خنديدم رو كرد به من گفت: ببين چناري آخر عمري كافه هم شديم.
شهيد محمود كاوه به سال 1340 در مشهد متولد شد. محمود با شروع جنگ عازم جبهه شده و در يازدهم شهريور 1365 اين سردار شجاع اسلام در عمليات كربلاي2 بر بلنداي قله 2519 حاج عمران به شهادت رسيد. آنچه مي خوانيد روايتي است از لحظه شهادت محمود كاوه به نقل از همرزم ايشان علي چناري.... 1 آبان 1391-09:25:38 ادامه مطلب |
|
|
|