روايت روايتي از شهيد «علي محمدي»/ شهيدي كه از او خيلي مي ترسيدم
 به او مكرر ميگفتم: علي، آن قدري كه من از تو ميترسم اگر از خدا ميترسيدم كارم تمام بود.نه اينكه ترسيدني باشد، خير؛ من ورزشكار بودم، هيكلم از او درشت تر بود
حجتالاسلام حميد ملكي، متولد 1340 در همدان است. از بچههاي اطلاعات - عمليات تيپ انصارالحسين (ع) و از ياران ديروز «سردار علي چيتساز». وي هماكنون مدير مدرسه علميه معصوميه (سلام الله عليها) قم است.... 2 مهر 1391-09:07:10 ادامه مطلب |
|
|
خاطره رزمندهاي با يك كوله پشتي نارنجك
 گردان در ميدان مين گير افتاده و دشمن رو سرشون آتش ميريخت. غلامحسين كه ريز نقش و چابك بود داد زد: من نارنجك ميخوام، نارنجك. هيچ كس نميدانست براي چي.
رشادتهاي رزمندگان در آن روزهاي زيباي دفاع مقدس لحظات حماسي و فراموش نشدني است. كه اين مطلب نمونه كوتاه از آن دسته است:... 2 مهر 1391-08:59:16 ادامه مطلب |
|
|
گزارش جانبازي كه عكسش سوژه شد
 چهارشنبه 22 شهريور 1391 نيشابور :«سيد رضا موسوي فر»، بريده بريده صحبت ميكند دستهايش ميلرزد و براي اداي هر جمله اي مكثي طولاني ميكند. او مهربان و با محبت است همه را مينشاند و خودش پايين تر از همه مينشيند.
اول به شوخي درصد هايش را ميشمارد و ميگويد: 15در صد اعصاب و روان دارم. براي حواس پرتي و شيميايي درصدي ندارم.... 1 مهر 1391-12:18:01 ادامه مطلب |
|
|
عمومي انهدام پالايشگاه هاي عراق و توقف ماشين جنگي دشمن ابتكار شهيد «فكوري» بود
 سرتيپ خلبان شهيد «جواد فكوري» خلباني ورزيده و كاردان بود كه شجاعت كم نظير او الگوي بسيار خوبي براي خلبانان جوان بود؛ تدابير او در انهدام پالايشگاه هاي دشمن موجب قطع توليد سوخت تانك و هواپيما و روغن هاي مورد نياز ماشين جنگي صدام شد.
سرتيپ خلبان شهيد «جواد فكوري» در سال 1317 در شهرستان تبريز ديده به جهان گشود و دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي و متوسطه تا دريافت ديپلم را در همان زادگاهش سپري كرد.... 1 مهر 1391-09:59:44 ادامه مطلب |
|
|
خاطره جنگ را مي گذاشت پشت در: خاطرات همسرداري سرداران شهيد
 همسر شهيد مرتضي آويني: با اين كه تعداد مسئوليتهايي كه داشت از حد تواناييهاي يك آدم خارج بود، ولي در خانه طوري بود كه ما كمبودي احساس نميكرديم؛ با آن كه من هم كار در مخابرات را آغاز كرده بودم و ايشان هم واقعاً گرفتاري كاري داشت و تربيت سه فرزندمان هم به عهدهمان بود. وقتي من مي گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دكتر ببر، مي برد.... 1 مهر 1391-09:40:03 ادامه مطلب |
|
|
عمومي اولين بيانات امام خميني پس از آغاز جنگ تحميلي
 من يك كلمه با ارتش خودمان صحبت دارم و يك كلمه با ملت و يك كلمه با ارتش عراق و يك كلمه با ملت عراق، جوانمردان ارتش و ساير قواي مسلحه، مثل سپاه پاسداران و ديگران ما را به ياد جوانمردي هاي صدر اسلام انداخت، در صدر اسلام با اينكه قواي دشمن با قواي اسلام قابل مقايسه نبودند، در جنگ دوم هفتصد يا هشت صد هزار نفر آن ها بودند و سي سهزار نفر هم لشكر اسلام و آن طليعه لشكر كه پيشرو ها هستند.... 1 مهر 1391-09:36:59 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو مصاحبه اختصاصي با همسر شهيد بيژن گرد-2/ ناو آمريكايي پدر را از دختر يك روزهاش جدا كرد
 شهيد گرد عاشق دختر بود. اسم فاطمه را هم خودش انتخاب كرد. همان روز هم آقاي مهدوي با بيژن تماس ميگيره و ميگه بايد بريم ماموريت، آماده باش.
شهيد بيژن گرد به همراه ديگر همرزمانش از جمله شهيد نادر مهدوي در تاريخ 16/7/1366 به شهادت رسيدند. در آن روز آنها براي گشت زني در درياي خليج فارس به ماموريت اعزام شده و با ناوچه ها و بالگردهاي آمريكايي مواجه مي شوند.... 1 مهر 1391-09:28:01 ادامه مطلب |
|
|
روايت وقتي سرلشكر فيروزآبادي سخنراني بنيصدر را برهم زد
 سالن ساكت ساكت بود كه به يكباره صدايي از وسط سالن بلند شد.
اولين گردهمايي شوراهاي مركزي جهاد سازندگي استانهاي سراسر كشور همزمان با بزرگداشت اولين سالگرد تشكيل جهاد سازندگي به فرمان حضرت امام خميني (قدس سره) از 25 تا 27 خرداد سال 1359 در مسجد (ظاهراً به نام تاج بود) خيابان ستارخان (خيابان تاج سابق) تهران تشكيل شد.... 1 مهر 1391-08:58:50 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو رزمندهاي كه نام خود را در ذهن فرمانده سپاه حك كرد
 يكي از دوستان شهيد حاج حسين اسكندرلو در جلسهاي كه در خبرگزاري فارس برگزار شد به بيان خاطراتي زيبايي از آن سردار پرداخت.
سردار شهيد حاج حسين اسكندرلو در روز دوازدهم ارديبهشت ماه سال 1341 در خانوادهاي پارسا و مستضعف از اهالي جنوب تهران به دنيا آمد و دوران تحصيل را با هوش و استعداد فراوان و حسن خلقي مثال زدني، طي كرد. در دوره مبارزات مردمي بر ضد شاه و استعمارگران، او كه نوجواني بيش نبود با شور و اشتياقي وصف ناپذير، وارد صحنههاي انقلاب شد و در روز 22 بهمن سال1357 از اولين كساني بود كه با تصر... 1 مهر 1391-08:53:27 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خانه و خانواده/خاطرات شهيد محمود كاوه
 علاوه بر مربي گري، مسئول كميته تاكتيك هم بود. از آموزش ايست و بازرسي گرفته تا آموزش جنگ شهري و كوهستان را بايد درس مي داد. همه هم بصورت عملي. يك روز بهش گفتم: تو كه اين قدر زحمت مي كشي، كي وقت مي كني به خودت و خانواده ات برسي؟ گفت: حالا وقت رسيدن به خانه و خانواده نيست.... 30 شهريور 1391-10:28:20 ادامه مطلب |
|
|
|