خاطره اين معجزه است
 ماجرايي از امدادهاي غيبي در دوران هشت سال دفاع مقدس به روايت شهيد حسن باقري.
در عمليات ثامن الائمه (ع) طرحي براي آتش زدن نفت روي رودخانه كارون آماده شده بود تا در وقت ضروري اقدام شود. حادثه اي باعث شد كه قبل از زمان مقرر، نفت شعله ور شود و دود ناشي از آتش، بخش وسيعي از قرارگاه و محورهاي عملياتي را بپوشاند، تا جايي كه قرارگاه ارتش غيرقابل استفاده شد و برادران ارتشي مجبور شدند، آنجا را ترك كنند و به سنگر كوچك شهيد حسن باقري كه كمي جلوتر بود، بروند.... 30 شهريور 1391-09:04:11 ادامه مطلب |
|
|
عمومي عمليات ويژه اسرا عليه منافقين
 حميد هوشيار، فرمانده عمليات، يك قدم جلو گذاشت و فرياد كشيد: «يا علي ابن ابيطالب(ع)» و ما پنجاه نفر بلافاصله پريديم رو سروكول جاسوسها كه زير پتو جا خوش كرده بودند.
خاطرات غربت اسارت آن هم در چنگال سربازان بعثي. از طرفي هم افرادي كه نام خودشان را به اصطلاح مبارزين در راه آزادي ميگذاشتند و منافقيني بيش نبودند.... 30 شهريور 1391-08:47:25 ادامه مطلب |
|
|
روايت روايتي از فرمانده 20 ساله تيپ ويژه شهدا
 در جاده پيچ و خم كردستان، سر گنجيزاده روي زانوي من بود؛ چهرهاي سفيد و موهاي بوري داشت كه در آن شرايط آب و هوايي چهرهاش به قرمزي ميزد؛ اما رفته رفته اين قرمزي تبديل به زردي ميشد.
شهيد «محمدعلي گنجيزاده» متولد 19 شهريور 1341 در شهر زواره استان اصفهان است؛ وي در 5 سالگي به دبستان رفت و پس از گذراندن دوران تحصيل، با رتبه خوبي در رشته برق و الكترونيك دانشگاه اصفهان پذيرفته شد.... 30 شهريور 1391-08:54:46 ادامه مطلب |
|
|
خاطره شبي كه كمتر از شب قدر نبود
 بچه ها گاهي اوقات دعا و نمازشان را هم زير پتو مي خواندند تا صدا يشان به گوش دشمن نرسد!
ما شب هاي زيادي را در زيرزمين گمرك خرمشهر (محل استقرار گردان محمد رسول الله 9 قزوين) دعا ونماز خوانده بوديم، اما بدون سر و صدا. بچه ها گاهي اوقات دعا و نمازشان را هم زير پتو مي خواندند تا صدا يشان به گوش دشمن نرسد!... 29 شهريور 1391-10:21:56 ادامه مطلب |
|
|
خاطره اولين بار جنگ را در مرصاد ديدم
 در اين زمان بود كه در جهت ديگر، سمت چپمان در چند متري، يك نارنجك تفنگي منفجر شد. من كه اصلا گيج و منگ شده بودم، نميدانستم چه اتفاقي افتاده يا دارد ميافتد و چه كار بايد بكنم.
خاطرات جنگ شنيدنش از زبان رزمندگاني كه خود در ميدان آتش و خون حضور داشتند خوش است. چرا كه آنان لحظات و صحنه هايي را درك كردند كه هر فكر و خيالي عاجز است از وصفش. عمليات مرصاد خاطرات شنيدني و جالبي دارد... 29 شهريور 1391-10:21:56 ادامه مطلب |
|
|
خاطره «پايي كه جا ماند» اثر منتخب بنياد حفظ آثار شد
 رييس جديد بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس در نشست رسانهاي كه صبح امروز در محل ساختمان راهيان نور بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس برگزار شد، به تشريح برنامههاي اين سازمان در هفته دفاع مقدس پرداخت و گفت: كتاب «پايي كه جا ماند» اثر منتخب بنياد حفظ آثار در سال جاري (1391) است.
سردار بهمن كارگر در اين نشست كتاب «پايي كه جا ماند» نوشته سيد ناصر حسينيپور را اثري ويژه در بيان خاطرات اسارت دانست و ترويج اين اثر را براي مطالعه همه گروههاي مردم خواستار شد.... 29 شهريور 1391-10:11:27 ادامه مطلب |
|
|
خاطره هديه رئيس جمهور به يك فرمانده
 آقاي خامنهاي در ابتدا با خوش و بش جلسه را آغاز كردند و خطاب به بنده گفتند، شما اِز كجا آمدهايد؟ منظور ايشان لهجه بنده بود كه متوجه شده بودند، اهل نجفآباد هستم! اين شروع خوبي بود كه باعث شد مطالب را خودمانيتر شروع كنيم.
سردار شهيد «غلامرضا صالحي» متولد سال 1337 در نجف آباد اصفهان، در سال 1366 به عنوان جانشين لشكر 27 محمد رسول الله(صلوات الله عليه) منصوب شد؛... 29 شهريور 1391-09:55:52 ادامه مطلب |
|
|
خاطره وقتي بزرگي يك بسيجي جوان شگفتزدهام كرد
 بيشتر زخميها بچههاي بسيجي كم سن و سال بودند. رفتم به دكتر گفتم: «امروز چته؟» با آن لهجه آذري به مجروحان اشاره كرد و گفت: والله نميدانم من ديوانهام يا اينها؟!
نوروز 1363 به چند فروند از هواپيماهاي«اف 4» پايگاه بوشهر مأموريت دادند براي عمليات به پايگاه پنجم شكاري در اميديه بروند. خلبانهاي هواپيماي «اف 4» شوخ و اهل شيطنت بودند، برعكس خلبانانهاي «اف 5» جدي بودند و شوخي نميكردند.... 29 شهريور 1391-09:46:29 ادامه مطلب |
|
|
عمومي مصاحبه اختصاصي با همسر شهيد بيژن گرد- خودتو بزن به ديوانگي تا اعدامت نكنند
 در سالهاي جواني ميخواستند اعدامش كنند چون با يك سرهنگ بالاتر از خودش درگير ميشود و به همين دليل زندانياش كرده و ميخواستند اعدامش كنند.
شهيد بيژن گرد به همراه ديگر همرزمانش از جمله شهيد نادر مهدوي در تاريخ 16/7/1366 به شهادت رسيدند. در آن روز آنها براي گشت زني در درياي خليج فارس به ماموريت اعزام شده... 29 شهريور 1391-09:42:27 ادامه مطلب |
|
|
خاطره ماجراي يه آقا زاده در جبهه
 واقعا حيفه آدم فرق نگذاره بين بعضي آقا زاده ها مثل فرزندان مقام معظم رهبري كه دردوران 8 سال دفاع مقدس توي خط مقدم همپاي رزمنده ها بودن وبعضي از آقا زاده هائي كه خودشون رو آقا زاده ميدونن و هيچ وقت نشده كه با مردم بجوشن.... 28 شهريور 1391-11:16:10 ادامه مطلب |
|
|
|