عمومي معرفي جوانترين فرمانده گردان شهيد سپاه پاسداران/حاج قاسم سليماني 3 بار گفت: شهيد نادري رحمه الله عليه ...
 تدبير شجاعت و قدرت بالاي تصميم گيري در كنار تعبد و اخلاص از حسين نادري فرمانده اي ساخت كه به سرعت فرمانده ي گردان ضد زره، جانشين گردان ضد زره، فرمانده گردان ضد زره و جانشين عمليات تيپ ادوات شد و سپس به عنوان فرمانده ي گردان 416 عاشورا لشكر 41 ثارالله انجام خدمت كرد. از حسين نادري كه در سن 18 سالگي به سمت فرماندهي گردان رسيده بود به عنوان جوانترين فرمانده گردان نيروي زميني سپاه ياد مي شود.... 24 مرداد 1391-10:45:15 ادامه مطلب |
|
|
روايت دكتر چمران خطاب به سيد مجتبي هاشمي: «اول من شهيد مي شم»
 روايت آخرين ديدار شهيد چمران با گروه فدائيان اسلام
در يكي از روزهاي ارديبهشت سال 1360 دكتر چمران براي ديدار با آقاسيد و گروه فدائيان اسلام به مقر ما آمد. دكتر چمران تا آقا سيد را ديد، خواست دستهاي او را ببوسد، اما سيد مانع شد و ...
آن روز، آقاسيد با دكتر چمران از هر دري سخن گفتند. آقاسيد مجتبي انگار سنگ صبور خود را پيدا كرده و همين طور درد دل مي كرد. به دكتر گفت: « خيلي ما را اذيت مي كنند و چيزهايي رو كه مي خوايم و امكانات مورد نظرمون رو در اختيارمان نمي گذارند و كارشكني مي كنند. »... 24 مرداد 1391-10:13:09 ادامه مطلب |
|
|
روايت «مرصاد» به روايت محمد علي موظف رستمي-2/ پيرمردي كه نمي دانستيم منافق است يا چوپان
 مسئول ما مي گفت: به او شك دارم، شايد او نيز از نيروهاي گروه هاي وابسته بوده است. من به او گفتم گيرم كه از جاسوسان دشمن باشد، ما كه جز قرآن چيزي به او نداديم و سلاحي هم در دستش نديديم.
آنچه پيش روي شماست نوشته هاي يك دانشجوي رشته جغرافياي دانشگاه تهران است كه خاطراتش را از رفتن به جبهه و جنگ با ضد انقلاب اينگونه آغاز مي كند:... 24 مرداد 1391-09:46:52 ادامه مطلب |
|
|
خاطره روزهگرفتن؛ سنگينترين جرم دوران اسارت
 بارها اتفاق ميافتاد هنگام نماز، دژخيمان بعثي به بچهها حمله ميكردند و جهت آنها را از قبله تغير ميدادند و نماز را بهم ميزدند؛ حتي يك شب مجبور شديم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابيده و زير پتو بخوانيم. اما روزه گرفتن جرم سنگينتري بود.
ما در دوران اسارت جز مفقودين بوديم يعني نه ايران از ما خبر داشت و نه صليب سرخ جهاني نام ما را ثبت كرده بود. به همين جهت مشكلات ما از ساير اسرا بيشتر بود. هيچ نام و نشاني از ما در جايي نبود.... 24 مرداد 1391-09:35:27 ادامه مطلب |
|
|
خاطره معلمي كه منافقين قصد ترورش را داشتند
 اوايل انقلاب كه بخش هايي از شهر هاي مرزي ايران دچار هرج و مرج شده بود، بسياري از نيروهاي مردمي كه غير بومي هم بودند جهت آرامش بخشي به اين مناطق رفتند و ادارات وسازمانهاي اين مناطق را اداره كردند.آقاي علي اصغر فاني كه در حال حاضر با عنوان استاد در دانشگاه به تدريس مشغول است خاطرات خود از آن روزها را اين گونه بيان ميكند:... 24 مرداد 1391-09:24:34 ادامه مطلب |
|
|
روايت «مرصاد» به روايت سيد ابولفضل كاظمي-1/ مرصاد ته ديگ عمليات ها بود
 غلامعلي رجبي گفت: «قربون خودت و مادرت فاطمه، غذا ته ديگش خوشمزه است، اومدم ته ديگش را بخورم.»
سيد ابوالفضل كاظمي از جمله رزمندگاني است كه در جنگ حضور داشت و خاطراتش را بسيار جذاب به رشته تحرير درآورد. آنچه خواهيد خواند تنها گوشه اي است از خاطرات ايشان كه مربوط است به عمليات مرصاد.... 24 مرداد 1391-09:24:19 ادامه مطلب |
|
|
خاطره ابتكار عراقيها براي قطع صداي بلندگوي گردان تبليغات
 در سنگر تبليغات دعا ميخوانديم كه ناگهان موقعيت ما را بمباران كردند و يكي از خمپارهها به سقف چوبي سنگر ما اصابت كرد.
جملات بالا بخشي از گفتههاي حجتالاسلام رمضان آراسته است. وي در جبهه جنوب بر اثر عوامل شيميايي و در جبهه غرب بر اثر اصابت تركش به بدنش مجروح شده است.
حجتالاسلام آراسته ميگويد: در سال 1363 به عنوان رزمنده تبليغاتي به جبهه جنوب و بعد از آن نيز به غرب كشور و منطقه عملياتي «مهران و چنگوله» اعزام شدم.... 23 مرداد 1391-10:02:58 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو مديركل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان سمنان: افق تاريخ شفاهي جنگ بسيار روشن است
 مديركل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان سمنان گفت: افق تاريخ شفاهي دفاع مقدس بسيار روشن است.
سرهنگ حسينعلي احساني افزود: كارهاي زيادي بايد در مورد تاريخ شفاهي انجام شود.
وي يادآور شد: بيشترين اقدامات انجام شده در زمينه تايخ شفاهي دفاعمقدس در استان سمنان مربوط به جمعآوري و ساماندهي اسناد ميشود و تاكنون در بخش جمعآوري، خاطرات 10 تا 15 نفر جمعآوري شده است.... 23 مرداد 1391-10:13:33 ادامه مطلب |
|
|
عمومي «محسن نوراني» فرمانده 19 ساله تيپ ذوالفقار/ تا بعد از شهادت خانوادهاش نميدانستند او فرمانده تيپ است
 هرگاه از او سؤال ميشد كه در جبهه چه ميكند، ميخنديد و ميگفت: اگر خدا قبول كند، يك رزمنده هستم. مادر آنجا كاري انجام نميدهيم كه قابل توجه باشد!
خرداد 62 به پيشنهاد دوستان، محسن براي تكميل ايمان خود آماده ازدواج شد. او براي همسري خويش هيچ كس را بهتر از خواهر شهيد بزرگوار عليرضا ناهيدي نيافت. محسن عقد ازدواج بست تا با همسر خويش زندگي اي بر اساس تعليمات تربيتي و اخلاقي اسلام تشكيل بدهند.... 23 مرداد 1391-10:06:50 ادامه مطلب |
|
|
خاطره اگر چاي نميدادند، سحري اسرا نان خشك و نمك بود
 در ماههاي رمضان دوران اسارت، معمولاً چاي شب را براي سحر نگه ميداشتيم و سحري نان خشك و چاي سرد ميخورديم. اگر هم چاي نميدادند، سحريمان ميشد مقداري نان خشك و نمك.
در ماههاي رمضان دوران اسارت، معمولاً چاي شب را براي سحر نگه ميداشتيم و سحري نان خشك و چاي سرد ميخورديم.... 23 مرداد 1391-09:54:26 ادامه مطلب |
|
|
|