روايت سرهنگ ستاد «حسين فكري»: در جغرافيا نخوانده بوديم كه سرزمين خرمشهر، زلزلهخيز است!
 در شبي كه خرمشهر آزاد شد، احساس كرديم كه زمين به لرزه درآمده است. فرمانده لشكر ميگفت: در بررسيها و مطالعات جغرافياييمان نخوانده بوديم كه سرزمين خرمشهر، زلزلهخيز است!
فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام همچون سيلي محكمي بود كه خواب شيرين اشغال را تا ابد بر چشم صداميان حرام كرد. بخشي از خاطرات و روايت منتشر شده در خصوص اين فتح عظيم، از زبان فرماندهان و افسران ارتش صدام روايت شده است كه داراي نكات قابل توجهي در تشريح چگونگي پذيرش اين شكست بزرگ است.... 11 خرداد 1391-08:57:37 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو گفتوگو با مادر و پدر شهيدان «كيومرث و كيخسرو انور»/ اگر 10 پسر ديگر داشتم
 نبش 43 محله دولت آباد شهرري، دو قاب عكس ميبيني از شهيد كيومرث (رضا) انور و شهيد كيخسرو انور، روي سر در خانهاي كه پنجرههايش هم رو به كوچه باز ميشود. جلوي در آب و جارو شده است. يك پله بايد بالا رفت تا پرده سفيد رنگي كه از دود و غبار شهر رنگش پريده را كنار زد و از در ورودي خانه كه چارطاق باز است، وارد شد. پدر و مادري كه در اين خانه زندگي ميكنند، منتظر مهمان هستند. صدا زديم حاج آقا انور! حاج خانم!... 11 خرداد 1391-08:51:17 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات شهيد عبدالرضا سوري - سرنوشت خلباني كه منتظرش بوديم
 دشمن شكست خورده تا پانزده كيلومتري سوسنگرد عقب رانده شده است ولي هنوز هم ميكوشد با حركاتي مذبوحانه شكست خود را جبران نمايد و هر بار نيز با تحمل تلفات و صدمات تازهتري سر جاي خود مينشيند.
خبر شديم كه در جريان آزاد سازي سوسنگرد به دشمن تلفات و ضايعات سهمگيني وارد شده است، بيش از هفتصد نفر كشته، يكصد تانك و قريب شصت خودرو و نفر بر دشمن منهدم شده است و دهها نفر نيز به اسارات نيروهاي اسلام در آمدهاند. بيش از بيست تانك و تعدادي نفر بر را نيز سالم، نيروهاي خودي به غنيمت گرفتهاند كه از آن جمله سه ن... 11 خرداد 1391-07:43:04 ادامه مطلب |
|
|
گزارش گزارشي از يك گردان نخبه در اسارت
 در امتحان هاي بزرگ مانند جنگ است كه باطن آدم ها آشكار مي شود. فانوس كمين نقطه پنهان انسان هايي را آشكار مي كند كه خود راه روشني هستند براي مبارزه عليه ظلم و جور، سطر به سطر آن درس بزرگي از روح مبارزه همراه با اخلاص و ايمان و شجاعت و دلاوري، در انجام وظيفه الهي و مبارزه با استكبار جهاني و ظلم ستيزي براي آيندگان، اين بچه ها نيز مانند ديگران، آدم هايي هستند ساده و معمولي، اما نقطه تمايزشان روحي مقتدر و دلي سرشار از ايماني راسخ و محكم است.... 11 خرداد 1391-07:38:39 ادامه مطلب |
|
|
گزارش وقتي صدام كفشش را به سوي فرماندهانش پرتاپ كرد
 در طول هشت سال دفاع مقدس، مسئله بازپسگيري خرمشهر توسط نيروهاي رزمنده ايراني از اشغال نيروهاي بعثي عراق، از جمله رويدادهاي بزرگ اين دوران بود كه برگ زريني را در دفتر حماسههاي هشت سال دفاع مقدس ملت مسلمان ايران ثبت كرد.درباره اين رويداد بزرگ و حماسي، حرفها و آثار متعددي تا به حال گفته و نوشته شده كه بسياري از آنها از زبان و گاه به قلم رزمندگان شركت كننده در اين نبرد سرنوشتساز بوده است،... 11 خرداد 1391-07:33:21 ادامه مطلب |
|
|
خاطره مبارزه تانك و آرپي جي براي آزادي خرمشهر
 هر كس، هر كاري كه از دستش برميآمد انجام ميداد. يك نفر ممكن بود هم آرپيجي زن باشد، هم امدادگر و هم مهمات برساند. براي همين، هيچ كاري بر زمين نميماند.
بررسي خاطرات رزمندگان عرصه جهاد و شهادت براي نسل جديد شيرين و جذاب است. آنچه پيش روي شماست بخشي از خاطرات حميد قبادي از عمليات الي بيت المقدس است.... 11 خرداد 1391-07:34:28 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو گفتگو با جانباز شيميايي معين فرزان؛ هشت سال دفاع مقدس آزمايش و امتحان الهي بود
 جانباز شيميايي اظهار داشت: هشت سال دفاع مقدس آزمايش و امتحان و الهي بود كه رزمندگان اسلام موفق شدند در اين امتحان الهي پيروز شوند. امروزجوانان بايد راه شهدا را دامه دهند و نگذارند خون آنها پايمال شود.
معين فرزان، جانباز شيميايي 15 درصد در گفتگوي اختصاصي با خبرنگار پايگاه اطلاع رساني قربانيان سلاح هاي شيميايي در معرفي خود گفت: متولد سال 1340 در شهرستان صومعه سراي استان گيلان هستم و در سال 1361 در سن 21 سالگي به جبهه اعزام شدم و مدت 33 ماه در جبهه خدمت كردم.... 10 خرداد 1391-11:38:26 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت بوي عطرمزارشهيد
 درقطعه 26 گلزارشهداي بهشت زهرا(س) رديف 32 شماره 22 مزارشهيدي وجود دارد كه اين روزها از اقصي نقاط شهر تهران و ساير شهرهاي كشور و حتي از كشورهاي ديگر براي زيارت اين مزار به آنجا مي آيند و همه بر اين باورند كه اين مزار هميشه عطر آگين و از آن مايع خوشبوئي ترشح مي شود كه آنجا را هميشه مرطوب نگه داشته و بالاخره اينكه مي توان از آن شهيد حاجت گرفت ، درحاشيه اين تجمعات كه تقريباَ دائمي است حتي شب و نيمه شب هم وجود دارد دهها و صدها ادعاي ديگرهم مطرح... 10 خرداد 1391-11:20:38 ادامه مطلب |
|
|
خاطره به عراقيها گفتم: الدخيل الخميني
 اسراي عراقي تا به اسارت درميآمدند، خيلي سريع اين جمله را تكرار ميكردند: «الدّخيل الخميني و الموت لصدام. الدّخيل الخميني و الموت لصدام.» كه ناخودآگاه ورد زبان ما هم شده بود. وقتي هيكل آن كماندو را ديدم كه با غضب نگاهم ميكرد، نزديك بود كه قبض روح شوم. با خود گفتم، بهتر است اعلام اسارت كنم. ناخواسته و تند تند گفتم: «الدخيل الخميني و الموت لصدام.»... 10 خرداد 1391-11:20:41 ادامه مطلب |
|
|
خاطره اولين روز موتورسواري من در جبهه!
 از بچگي حسرت دوچرخه و بعدش موتورسواري به دلم ماند تا پايم به جبهه باز شد. بچه كه بودم، وقتي يك دوچرخهسوار همسنوسال خودم را مي ديدم، با افسوس نگاهش مي كردم و آب از لب و لوچه ام سرازير ميشد. خودم را مي گذاشتم بهجاي دوچرخهسوار، چشم مي بستم و خودم را مي ديدم كه ركاب مي زنم و باد موهايم را آشفته كرده و من غرق لذت شده ام؛ اما قدرتي خدا، هيچوقت به اين آرزويم نرسيدم.... 10 خرداد 1391-11:14:51 ادامه مطلب |
|
|
|