خاطره صفات يك فرمانده/ خاطره اي از شهيد سهراب نوروزي
 در مدت زمان كوتاهي كه در خدمت شهيد نوروزي بودم، شايد بتوان گفت به اندازه چند سال از او درس گرفتم. ايشان مسائل جبهه را براي ما بررسي مي كرد. اهداف انتخاب شده را برايمان دقيق توضيح مي داد. سعي مي كرد تا همه نسبت به وظيفه خود آگاه باشند.... 31 فروردين 1391-09:16:25 ادامه مطلب |
|
|
خاطره مادرگفت: شهيد شو ولي اسير نه......
 سيد غلامعلي شجاعي ، از پاسداران شهر سلماس بود كه در سال 1364 ، به حكم قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) فرماندهي واحد بسيج شهرستان نقده را بر عهده داشت. اما سينه ي سيد غلام در شوق نبرد در جبهه هاي جنوب مي سوخت و سرانجام نيز موفق شد موافقت قرارگاه حمزه (ع) را براي اعزام به جنوب دريافت كند. هنگامي كه سيد غلامعلي ، از زادگاهش سلماس ، عازم به جبهه بود ، مادرش در گوشه اي از محوطه ساختمان بسيج ، غلامعلي را به سينه اش فشرد... 31 فروردين 1391-09:15:00 ادامه مطلب |
|
|
خاطره دوستي احمد اسدي غفور و محمد ذبيحي
 حسن شهبازي از دوستان همشهري احمد اسدي، در جبهه زخمي مي شود و بعد از اسارت به بيمارستان منتقل مي گردد. عراقي ها به اسدي اجازۀ ملاقات با شهبازي را نمي دهند. از آنجايي كه زبان نمايندگان صليب سرخ را نمي داند، نمي تواند از طريق آن ها جوياي حال دوستش شود. از آنجا انگيزۀ اسدي براي يادگيري زبان شروع مي شود.... 31 فروردين 1391-08:46:41 ادامه مطلب |
|
|
خاطره بعد از پرواز ياد كمپوت گيلاسم افتادم
 نگاه به در ورودي كردم. دژبانهاي دم در داشتند سر و وضعمان را مرتب ميكردند. يكيشان، نزديكترينشان، احترام نظامي ميداد. دست تكان دادم براش متوجه چيزي شدم، خيلي ناگهاني احترامش مثل احترام ما نبود. دقيق شدم به سر و وضعش، خشكم زد كلاه سرش كلاه عراقي ها بود. نگاه به بقيه هم كردم. حدسم درست بود.... 30 فروردين 1391-11:27:34 ادامه مطلب |
|
|
خاطره لحظه سخت وداع
 اكثر برادراني كه قبلا در گردان كميل بودند او را ميشناسند. آنهايي كه اكنون در گردان مالك هستند غيرممكن است كه چهره نوراني و باصفاي اين عزيز را زيارت نكرده باشند.... 30 فروردين 1391-11:08:55 ادامه مطلب |
|
|
روايت ديدن اين صحنه مرا ميخكوب كرد
 نفسم به شماره افتاده بود. به تنهايي يك قبضه تيربار را روي شانههايم گرفته بودم و بچههاي ديگر با چند نوار فشنگ به دنبالم روان بودند. ولي ابدا سنگيني تيربار را حس نميكردم، فقط به علت سنگلاخهاي زياد جنگل، اين سو و آن سو كشيده ميشدم.... 30 فروردين 1391-11:08:39 ادامه مطلب |
|
|
گزارش مروري بر نرم افزار چند رسانه اي سردار شهيد رضا چراغي
 نرم افزار چندرسانه اي سردار «شهيد رضا چراغي» شامل خاطرات، زندگينامه، عكس ها و سند، معرفي كتاب و گفتگو است كه به همت نشر الكترونيكي شاهد گردآوري شده است.
اين اثر مجموعه اي از اطلاعات و آثار مرتبط با سردار شهيد رضا چراغي فرمانده لشكر 27 محمد رسول الله(ص) است كه 180 قطعه عكس، 29 برگ سند، 116 دقيقه فيلم را در برمي گيرد.... 30 فروردين 1391-10:07:26 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو ماجراي انگشتر شكسته و يادگاري شهيد براي پدر
 شبي همسرم، محمدرضا را در خواب ميبيند كه با دوستانش به خانه آمدهاند، موقع رفتن، دوستان به او ميگويند برو پدرت را بيدار كن تا تو را ببيند اما محمدرضا ميگويد نه؛ براي او اثري از خود ميگذارم كه متوجه حضورم بشود... 30 فروردين 1391-10:04:12 ادامه مطلب |
|
|
عمومي به ياد شهيد ايرج نصرت زاد: از رژه عجيب سربازان در شهر تا آخرين پيام و فرمان آتش به اسارتگاه
 سربازانش را براي ورزش صبحگاهي از پادگان به وسط شهر مي برد تا به ضد انقلاب نشان دهد، سنندج جاي امني براي آنها نيست؛ به سربازانش دستور مي داد: عقب عقب رژه بروند و حركات نظامي خود را با اقتدار به نمايش بگذارند تا دشمن بفهمد با چه قدرت نظامي قدرتمندي رو به روست...... 30 فروردين 1391-07:27:59 ادامه مطلب |
|
|
گزارش سردار سلامي: 1+5 در اوج فشارها حقوق هستهاي ايران را پذيرفت
 سردار سرتيپ پاسدار حسين سلامي صبح امروز در مراسم توديع و معارفه فرمانده سپاه سلمان سيستان و بلوچستان اظهار داشت: سيستان و بلوچستان يكي از امنترين مناطق جهان است كه به بركت فداكاري سرداران شهيد از ابتداي انقلاب شكوهمند اسلامي تاكنون و به همت همكاري و تعامل ارزشمند مردم شيعه و سني استان به دست آمده است.... 29 فروردين 1391-11:56:24 ادامه مطلب |
|
|
|