يادداشت اينجا خرمشهر است!
 وارد خرّمشهر كه ميشوي، هنوز در خيالي. در فكر شهري كه از آن آمدهاي. فكر ميكني، اينجا هم مثل همه جاي ديگر است: يك شهر با آدمهاي شهرنشين مثل خودت. اندكي كه از آسمان به زمين ميآيي و سفر جادهايات را آغاز ميكني، بيشك نظرت عوض ميشود. اينجا مثل جاهاي ديگر نيست. اينجا را ميگويند خرّمشهر ؛ مينامند شهر خون .... 17 اسفند 1390-11:45:01 ادامه مطلب |
|
|
گزارش جنگ عراق عليه ايران از نگاه مطبوعات جهان/ پذيرفتن دعوت سازمان ملل توسط عراق پذيرفتن دعوت سازمان ملل توسط عراق
 مجموعه كتابهاي «جنگ ايران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»،برگرفته از اسناد مطبوعاتي و بريده جرايد خارجي موجود در مركز ملي اسناد دفاع مقدس است كه پيشينه جمعآوري آن به روزهاي آغازين بحران و تشكيل دفتر تبليغات جبهه و جنگ باز ميگردد.... 17 اسفند 1390-11:28:31 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطره يك «دعاي توسل» از زبان شهيد سپهبد علي صياد شيرازي
 سپهبد علي صياد شيرازي در خاطرهاي از برپايي دعاي توسل براي خروج از بنبست يك عمليات ميگويد.
شهيد صياد شيرازي ميگويد: در سمت فرماندهي نيروي زميني ارتش اولين عملياتي كه انجام داديم «عمليات طريقالقدس بود». هدف هم اين بود كه بتوانيم در تنگ چزابه، بين نيروي دشمن در خاك خودش و بخشي از نيروهايش كه در داخل سرزمين ما بود، شكاف بياندازيم.... 17 اسفند 1390-11:24:17 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو سالهاي اول جنگ در گفتوگو با سردار احمد ذوالقدر/ جنگ 3 روز پس از پيروزي انقلاب شروع شد
 مناطق مرزي غرب كشور مهمترين اتفاق نظامياش را يك سال قبل از جنگ تجربه كرد. شهرهاي استانهاي غربي يكي، دو سال زودتر به استقبال جنگ رفتند و به نوعي پيشكسوت عرصه دفاع مقدس به شمار ميروند! مدتي از پيروزي انقلاب ميگذشت كه گروهكهاي تجزيهطلب و ضدانقلابي، بعد از تحركات اوليه به پاوه رسيده و در آنجا هم شروع به ايجاد ناامني و بستن راه و كشت و كشتار كرده بودند.... 17 اسفند 1390-11:12:52 ادامه مطلب |
|
|
گفتگو با «طاهره وهابزاده» جانباز 70درصد/ به «شكارچي تانك» معروف بودم
 بانوي جانباز دفاع مقدس گفت: يك شب كه براي زيارت حرم اميرالمؤمنين رفته بوديم، امامخميني را ديدم كه سر به ضريح گذاشته و گريه ميكردند. نزديك ايشان به زبان عربي گفتم من شما را بسيار دوست دارم، شما هم مرا دوست داريد؟ مادرم دستم را كشيد و گفت اذيت نكن، آقا دعا ميكنند .... 17 اسفند 1390-10:22:46 ادامه مطلب |
|
|
عمومي به روايت شاهد عيني/ روزي كه«همت» آسماني شد
 حاج همت و سيد حميد با موتور ميرفتند و من هم پشت سرشان بودم؛ به حاج همت گفتم «حاجي! اين جا را پُرگازتر برو!» در يك آن، گلوله شليك شد و دودي غليظ بين من و موتور حاج همت قرار گرفت.
در گرماگرم نبرد «خيبر» در جزيره مجنون، كار براي بچههاي لشكر 27 محمد رسولالله (ص) گره ميخورد و با خستگي و كمبود نيرو مواجه ميشوند. حاج همت با موتورش به محل استقرار نيروهاي لشكر 41 ثارالله ميرود تا از حاجقاسم سليماني مدد بگيرد.... 17 اسفند 1390-10:06:47 ادامه مطلب |
|
|
خاطره يك كلنگ و ده عراقي
 به سنگر نگهباني رسيد چند اسلحه روي يك دوش. كلنگي هم روي دوش ديگر. با خنده گفتم: اين را چرا برگرداندي؟
روبه رويم چالهاي عميق به طول و عرض ده متر و عمق سه متر درست شده بود و اصلا سه راهياي وجود نداشت.
آب باران از هر طرف به طرف چالهها ميريخت. زير باران ايستادم. فرياد زدم. انگار صدايم به كسي نميرسيد. كسي نبود.... 17 اسفند 1390-09:55:07 ادامه مطلب |
|
|
روايت شهادت تازه داماد در سال 61
 بيش از چند ساعتي به شروع عمليات نمانده است و من احتمال كشته شدن خود را در اين عمليات حس ميكنم. تا به حال در خيلي از عملياتها شركت كردهام اما سعادت كشته شدن را نداشتم و از خدا ميخواهم لطفش را شامل حال اين بنده حقير نموده و من را در زمرهي شهدا قرار دهد... 17 اسفند 1390-09:52:25 ادامه مطلب |
|
|
عمومي شهيد همت چگونه به شهادت رسيد؟
 سردار خيبر يكي از القاب شهيد همت است. قرباني اين بار ابراهيم بود، ابراهيمي كه سر و دست افشان و لبيك گويان در قربانگاه سه راهي شهادت جزيره مجنون به ديدار معبود شتافت.
عمليات خيبر، به عنوان نخستين عمليات آبي- خاكي ايران در طول دفاع مقدس در تاريخ سوم اسفند 62 در منطقه مرزي هور با هدف تصرف بصره و با رمز يا رسول الله به مدت 19 روز انجام گرفت.... 17 اسفند 1390-09:49:45 ادامه مطلب |
|
|
عمومي لبخند خاكي شهيد همت
 يك روز كه فرماندهان ارتش، در يك قرارگاه نظامي براي طراحي يك عمليات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسيد، اميرعقيلي، سرتيپ دوم ستاد «لشكر 30 پياده گرگان»، حاجي را بغل كرد و كنارش نشست، امير عقيلي به حاج همت گفت: حاجي يك سوال دارم، يك دلخوري خيلي زياد، من از شما دلخورم .حاج همت گفت: بفرمائيد، چه دلخوري!... 17 اسفند 1390-09:47:06 ادامه مطلب |
|
|
|