خاطره 4 خاطره از تفحص شهدا
 در يگان ما عده اى هستند كه كارشناس آب و مسائل كشاورزى اند. يك روز رفتم پهلويشان و گفتم: «اگر آبى داخل قمقمه دوازده سال زير خال بماند چه مى شود؟» خيلى عادى گفتند: «خب معلومه، خواه ناخواه تبديل به لجن مى شود كه آن هم به دليل شرايط زير خاك و زمان زياد است...» بعد به هر كدام جرعه اى از آن آب داخل ليوان ريختم دادم و گفتم بخوريد... 8 اسفند 1390-10:43:32 ادامه مطلب |
|
|
يادداشت قلبم را پيچيدم تو بقچه ي صبر
 «كجا مي ري آقا مهدي؟»
«قم»
«قم براي چي؟ تازه دانشگاه قبول شدي. اين همه درس و مشقت و انرژي.»
«براي درس خواندن هميشه وقت هست مادرم. اما براي جهاد و مبارزه و دين فقط ممكنه يك بار به آدم فرصت بدن.»
رفت قم. مدتي قم بود . دلم آشوب بودم. آرام و قرار نداشتم . تا اين كه يك روز خبر آوردند:... 8 اسفند 1390-10:34:31 ادامه مطلب |
|
|
روايت فرماندهي كه در يك اتاق كاهگلي زندگي ميكرد
 خاك شلمچه در روز 20 دي ماه سال 1365 و در «عمليات كربلاي5 » با شكوهترين فراز زنندگي سردار شهيد حاج يونس زنگي آبادي را رقم زد و حماسه شورانگيز حاج يونس در اين عمليات، نام زيباي او را براي هميشه در كنار مردان بزرگ اين سرزمين جاودانه كرد.... 8 اسفند 1390-10:25:31 ادامه مطلب |
|
|
عمومي حسين خرازي؛ مردي كه به پاي رزمندگان بوسه مي زد
 حاج حسين رزمنده ها را عاشقانه دوست داشت و گاه اين عشق را جوري نشان مي داد كه انسان حيران مي شد. يك شب تانك ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستور حركت بوديم. من نشسته بودم كنار برجك و حواسم به پيرامونمان بود و تحركاتي كه گاه بچه ها داشتند. يك وقت ديدم يك نفر بين تانك ها راه مي رود و با سرنشين ها گفت و گوهاي كوتاه مي كند. كنجكاو شدم ببينم كيست.... 8 اسفند 1390-10:12:00 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات اولين جانباز شيميايي(2)
 گفت:« نه شكر خدا تا به حال شيميايي نداشته ايم، شما اولين هايش هستيد.» خدا را شكر كردم و بعد گفتم: «آخرش، آخر خط چه مي شود؟» پرستار گفت: « آخر خطي در كار نيست. اول و آخرش همين جاست. آخرش يعني همان نقطه ي سر خط.» بعد گفت: « اين ها حساسيت فصلي است برادر، زياد جدي نگير. هميشه همين است؛ سر هر فصل از اين اتفاقات زياد مي افتد، ولي بعد خودش محو مي شود.»...... 8 اسفند 1390-10:08:37 ادامه مطلب |
|
|
گزارش مراسم پاياني جايزهي ادبي «يوسف»
 مراسم پاياني پنجمين دوره جايزه داستان كوتاه دفاع مقدس (جايزه ادبي يوسف) عصر روز گذشته (يكشنبه، هفتم اسفندماه) در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد.
در اين مراسم، سرهنگ حسن رسولي منفرد، معاونت ادبيات و انتشارات بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، با بيان اينكه به پنجمين دوره برگزاري اين جشنواره رسيدهايم، متذكر شد: در اين چند سال، جشنواره رشد كمي و كيفي خوبي داشته است و انتظار ميرود در آينده اين حركت رو به جلو ادامه داشته باشد و وضعيت بهتر شود.... 8 اسفند 1390-09:53:09 ادامه مطلب |
|
|
گزارش جنگ عراق عليه ايران از نگاه مطبوعات جهان/ فرار صدها پناهنده از عراق به كويت
 مجموعه كتابهاي «جنگ ايران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»،برگرفته از اسناد مطبوعاتي و بريده جرايد خارجي موجود در مركز ملي اسناد دفاع مقدس است كه پيشينه جمعآوري آن به روزهاي آغازين بحران و تشكيل دفتر تبليغات جبهه و جنگ باز ميگردد.... 8 اسفند 1390-09:48:30 ادامه مطلب |
|
|
خاطره خاطرات اولين جانباز شيميايي(1)
 تا نزديك ظهر در بهداري بوديم. خيلي از بچه ها مي آمدند تا مجروحان جديد جنگ را ببينند. مسئول بهداري كه حسابي وحشت كرده بود، نمي گذاشت بچه ها پا به بهداري بگذارند؛ به خاطر همين روي يك مقوا نوشت: «ملاقات مطلقاً ممنوع!»
آنچه مطالعه مي كنيد خاطرات اولين جانباز شيميايي محمد صادق روشني است كه در كتاب زود پرستو شو بيا، نوشته غلامعلي نسايي ، نشر عماد/1390 منتشر شده :... 7 اسفند 1390-12:07:23 ادامه مطلب |
|
|
عمومي استاد تخريب شاگرد عرفان آيت الله حق شناس بود
 ديماه سال 1340 محمود در ميان خانواده مذهبي و در منطقه اي كه دارالمومنين شميران معروف بود به دنيا آمد. محله رستم آباد و چيذر كه محمود در آن رشد و نمو كرد.
مرحوم حاج آخوند رستم آبادي و نهاوندي را به خود ديده بود و مومنين محله، كسب معارف و اعتقادات اصيل ديني خود را مديون تلاش اين دو بزرگوار ميدانستند.... 7 اسفند 1390-11:49:58 ادامه مطلب |
|
|
گزارش جنگ عراق عليه ايران از نگاه مطبوعات جهان/ ايران به مقاومت ادامه ميدهد
 مجموعه كتابهاي «جنگ ايران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»،برگرفته از اسناد مطبوعاتي و بريده جرايد خارجي موجود در مركز ملي اسناد دفاع مقدس است كه پيشينه جمعآوري آن به روزهاي آغازين بحران و تشكيل دفتر تبليغات جبهه و جنگ باز ميگردد.... 7 اسفند 1390-11:46:16 ادامه مطلب |
|
|
|