فتح الفتوح: عمليات طريقالقدس؛ فتحالفتوح عملياتها جمهوري اسلامي ايران تنها دو ماه پس از پيروزي در عمليات ثامنالائمه(ع)، عمليات طريقالقدس را در سال دوم جنگ (آذرماه سال 1360) با سرعت بسيار و بر پايۀ تحولات جديد و شور و هيجان ايجادشده در كشور، بهعنوان بزرگترين عمليات خود در مقياس گسترده، طرحريزي كرد. سازماندهي نيروهاي داوطلب با انگيزه شهادتطلبي در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسيدن ماه محرم، برجستهترين ويژگي اين عمليات بود. 8 آذر 1397-08:14:28

علل انتخاب منطقه
پس از پاكسازي منطقه اشغالي در شرق رودخانه كارون در عمليات ثامنالائمه(ع)، هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت كه عبارت بودند از: غرب رودخانه كارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه كرخه.
اين مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نيروهاي دشمن داراي موقعيتهاي متفاوتي بودند، بنابراين با توجه به توانايي و امكانات نيروهاي خودي براي انجام عمليات، منطقه سوسنگرد و بستان براي عمليات انتخاب شد.
البته، در اين زمينه اختلافنظرهايي وجود داشت؛ فرماندهي وقت نيروي زميني ارتش با تأكيد بر اينكه دشمن در غرب رودخانه كرخه حضور دارد و ميتواند جاده اهواز ـ انديمشك را تهديد كند و از سوي ديگر، در جناح شمالي منطقه عملياتي استقرار يافته و در صورت هر نوع پيشروي در اين منطقه، جناح راست نيروهاي خودي در شمال و عقبه آنها تهديد خواهند شد، لذا با اجراي عمليات در اين منطقه مخالف بود و بدين خاطر، پيشنهاد ميكرد كه عمليات در منطقه غرب رودخانه كرخه انجام شود.
در مقابل، بر پايه انطباق توانايي و مقدورات خودي با موقعيت منطقه از نظر وسعت و حجم نيروهاي دشمن، برخي ديگر از فرماندهان جنگ بر اجراي عمليات در منطقه بستان و سوسنگرد اصرار ميكردند. همچنين، آنها در پاسخ به استدلال مخالفان اجراي عمليات در اين منطقه، بر چند موضوع تأكيد داشتند؛ از جمله اينكه دشمن كه انگيزه و تمايلي براي آفند ندارد و در عين حال قادر به عبور از رودخانه كرخه و بستن جاده اهواز ـ انديمشك نيست و اگر چنين بود، بيگمان پيش از اين اقدام ميكرد. افزون بر اين عقيده، با توجه به روحيه نيروهاي دشمن و فرماندهي متزلزل آنها، عراق قادر به پاتك مؤثر براي تهديد جناح راست عمليات و يا عقبه نيروهاي عملكننده نميباشد، زيرا لازمه اين امر خروج از مواضع پدافندي و تحمل تلفات است كه دشمن آمادگي پذيرش آن را ندارد. بر همين پايه، پيشبيني ميشود، دشمن در اين منطقه، سرسختانه در مواضع فعلي پدافند كند.
در پي تغيير فرماندهي نيروي زميني ارتش و مباحث طرحشده به هنگام انتخاب منطقه، عمليات آفندي در منطقه بستان و سوسنگرد در تقدم يكم قرار گرفت. دلايل اين تقدم، ويژگيها و امتيازات عمليات در اين منطقه نسبت به ساير مناطق بود. دلايلي مانند:
با توجه به نيروهاي خودي نسبت به دو هدف ديگر، به آساني دستيافتني بود؛
نزديكي بستان به مرزهاي بينالمللي و تأمين مرز بهعنوان يك هدف مهم قابلدسترس بود و از نظر سياسي نيز بازتاب گستردهاي داشت؛
تصرف بستان، پيوستگي خطوط دشمن از مهران تا خرمشهر را از هم ميگسست و امكان پشتيباني متقابل شمال و جنوب بستان را از آن سلب ميكرد؛
هرگونه تهديد اهواز محور سوسنگرد ـ بستان مرتفع ميشد؛
بدين ترتيب، بر پايه ويژگي مثبتي كه منطقه عملياتي بستان ـ سوسنگرد داشت، اين منطقه براي اجراي عمليات انتخاب و اقدامات ضروري براي آمادهسازي آن آغاز شد.
موقعيت منطقه
منطقه عمومي عمليات در شمال غربي اهواز قرار داشته و داراي زمينهاي مرتفع، پست و هموار ميباشد كه از شمال به ارتفاعات اللهاكبر، ميشداغ و تپههاي رملي، در جنوب به رودخانه نيسان و هويزه، در غرب، از يكسو به دغاغله و رودخانه نيسان و از سوي ديگر، به رودخانه سابله و نهر عبيد و روستاي صالححسن و از آنجا به سمت تپههاي رملي در شمال امتداد مييابد و از شرق به هورالهويزه و تنگۀ چزابه و مرزهاي بينالمللي محدود ميشود.
زمين منطقه در شمال، رملي و از جنس ماسههاي بادي است. سمت بيشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربي به جنوب شرقي و شيب زمين در مكانهاي مختلف، متفاوت است. رودخانههاي اين منطقه شامل رودخانه كرخه با عرض تقريبي 25 تا 400 متر و عمق 1/5 تا دو متر است كه عبور از آن بدون استفاده از پلهاي موجود، غيرممكن ميباشد؛ رودخانه كرخه كور در حميديه كه از رودخانه منشعب شده و تغيير مسير ميدهد؛ نهر سابله بهعنوان شاخه جداشده از كرخه و نهر نيسان بهعنوان شاخه اصلي، جداشده از كرخه كه ابتدا به نام مالكيه وارد سوسنگرد شده و از آنجا به بعد نهر نيسان ناميده ميشود.
عوارض مصنوعي منطقه به اين شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد ـ پل سابله ـ بستان؛ جاده معروف به تعاون كه دشمن ساخته بود و از حدفاصل بستان ـ سابله به پل نيسان و به سمت جفير امتداد داشت؛ ميدانهاي مين و مواضع احداثي دشمن. آباديهاي اين منطقه شامل دهلاويه، برديه، دغاغله، سابله، چزابه و ديگر روستاها ميباشد.
عمليات طريق القدس
وضعيت دشمن
ارتش عراق پس از ناكامي در تصرف سوسنگرد و پيشروي به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندي خود را با استفاده از موانع طبيعي و مصنوعي در محور جابر حمدان در شمال رودخانه كرخه و محورهاي دهلاويه، سويداني و هويزه در جنوب كرخه بهگونهاي مناسب تحكيم و تثبيت كرد.
عراقيها پس از عمليات ثامنالائمه(ع) و تحمل ضربه مهلك ناشي از آن، تمام توان خود را براي شناسايي تحركات و مقاصد نيروهاي خودي بسيج كرد و تا 60 درصد موفق به كشف اين اطلاعات شد. اما به دليل نقص اطلاعات، همچنان در ترديد به سر ميبرد و در تجزيهوتحليل خود به اين نتيجه رسيده بود كه يكي از راهكارهاي احتمالي نيروهاي خودي و تمركز تلاش اصلي براي عمليات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نيز تلاش پشتيباني ، از شمال كرخه و محور اللهاكبر، جنوب ارتفاعات رملي به سمت غرب و تنگه چزابه ميباشد. دشمن براي مقابله با اين راهكارها، تركيب و شكل استقرار نيروهاي خود را با استفاده از موانع موجود آرايش داد. ارتش عراق كه براي پشتيباني و تقويت نيروهاي خود به پلهاي روي رودخانههاي كرخه و سابله و جادههاي شمالي ـ جنوبي متكي بود، حفاظت و حمايت از پلها را تشديد كرد. در عين حال، عوارض رودخانههاي منطقه تحرك فوقالعاده و پشتيباني سريع را براي دشمن غيرممكن كرده بود.
استعداد دشمن
نيروهاي دشمن در شمال كرخه شامل تيپ 26 زرهي از لشكر 5، تيپ 93 پياده از لشكر 4 پياده كوهستاني، گردان 1 پياده از تيپ 23، تيپ 31 و 32 نيروي مخصوص و نيروهاي جيشالشعبي بود.
نيروهاي دشمن در جنوب كرخه شامل تيپهاي 25 مكانيزه و 16، 30 و 96 زرهي از لشكر 6 زرهي، تيپ 48 پياده از لشكر 11 پياده، تيپ 12 زرهي از لشكر 3 زرهي، يك گردان از تيپ 32 نيروي مخصوص، گردان 20 دفاعالواجبات، نيروهاي كماندويي لشكر 7 پياده و نيروهاي جيشالشعبي بود.
دشمن پس از آگاهي از سمت تك نيروهاي خودي اقدامات زير را انجام داد:
جابهجايي تيپ 30 زرهي با تيپ 35؛
تقويت منطقه غرب سوسنگرد با تيپ 30 نيروي مخصوص؛
تمركز تيپ 31 نيروي مخصوص و گروههاي كماندو در شمال كرخه، تنگۀ چزابه و پلهاي كرخه؛
ايجاد تمركز در گردانهاي تيپ 12 در شمال كرخه و تنگه چزابه بهعنوان نيروي احتياط و پاتك؛
ايجاد تمركز در تيپ 48 پياده و تيپ 93 در مثلث فينيخي و شمال كرخه؛
ايجاد تمركز در گردانهاي تيپ 26 شمال كرخه بهويژه خطوط دوم؛
تقويت خطوط دفاعي غرب سوسنگرد با تيپ 30 زرهي، گردانهاي طارق و المثني؛
جابهجايي تيپ 10 زرهي از منطقه مسيله به حوالي قرارگاه لشكر 6 زرهي بهعنوان احتياط آن لشكر براي اجراي تك در منطقه غرب سوسنگرد؛
تمركز در ذخيره مهمات توپخانه و تانك و سلاح ضدتانك و ضدهوايي و افزايش مهمات خطوط اول؛
تمركز در تقويت نيروي حمايت از پلها و تقويت سلاح و مهمات مربوط به آن.
عمليات طريق القدس
طرح عمليات
الف) مأموريت و اهداف
در طرح كربلاي 1 پيشبيني شده بود كه نيروهاي سپاه و ارتش ميبايست با عمليات آفندي وسيع و انهدام گسترده قواي دشمن در اين منطقه، توان رزمي و ميل جنگجويي نيروهاي متجاوز را بهشدت كاهش دهند و براي اجراي آفند نهايي جهت بيرون راندن دشمن از سرزمينهاي اشغالي آماده باشند. اهداف اين عمليات عبارت بودند از:
قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمين تنگه چزابه؛
آزادسازي شهر بستان و 70 روستاي ديگر؛
رسيدن به مرز بينالمللي در منطقه شيب و هورالعظيم؛
آزادسازي منطقهاي به وسعت نزديك به 350 كيلومترمربع
در واقع، لازمه اجراي اين مأموريت، تأمين سه هدف شامل بستان، غرب سوسنگرد تا هور و شمال رودخانه نيسان بود. اين اهداف تأثير متقابل و يكساني بر يكديگر داشتند و تأمين يكي از آنها بدون تأمين دو هدف ديگر و يا حدأقل، هدف مجاور، ممكن نبود و نگهداري هدف را بينهايت مشكل و حتي غيرممكن ميساخت.
ب) سازمان رزم
نيروهاي شركتكننده از ارتش جمهوري اسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:
تيپ 1 زرهي از لشكر 16 قزوين؛
تيپ 1 از لشكر 77 پياده خراسان؛
تيپ 3 زرهي از لشكر 92 زرهي اهواز.
همچنين سه گردان توپخانه تقويتشده براي كمك مستقيم به تيپهاي عملكننده مأمور شده بودند.
نيروهاي شركتكننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز در اين عمليات عبارت بودند از:
تيپ 1 عاشورا به استعداد 9 گردان پياده؛
تيپ 2 كربلا به استعداد سه گردان پياده؛
تيپ 3 امام حسين(ع) با هشت گردان پياده؛
تيپ 4 امام سجاد(ع) با چهار گردان پياده؛
تيپ امام حسن(ع) با سه گردان بهعنوان احتياط.
در مجموع، استعداد نيروهاي ارتش شامل شش گردان تانك، شش گردان مكانيزه و يك گردان پياده و 30 آتشبار توپخانه بود. استعداد نيروهاي سپاه نيز شامل 27 گردان پياده، دو گردان مكانيزه، يك گردان تانك و دو گردان تقويتشدۀ ادوات بود.
عمليات طريق القدس
ج) طرح مانور
در طرحريزي عمليات طريقالقدس، بر پايه تجارب بهدستآمده از عملياتهاي پيشين و شناختي كه از تدابير پدافندي دشمن مبني بر پدافند عمق دار و پاتكهاي سريع و سنگين وجود داشت، دستيابي به نيروهاي احتياط دشمن مورد تأكيد قرار گرفت. با توجه به اينكه مواضع دشمن در محور شمالي شامل رودخانه كرخه واقع در غرب تپههاي اللهاكبر به لحاظ وضعيت زمين، ضعيف بود و همچنين، دشمن درك روشني از طرح عمليات اين محور نداشت، لذا اين منطقه بهعنوان تاكتيك ويژه عمليات كه عبور از منطقه رملي و دور زدن ردههاي دوم و سوم دشمن در عمق بود، موردتوجه سپاه قرار گرفت.
در اين حال، برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب، بنا بر تفكر كلاسيكي، عمليات در اين محور را بسيار سخت و تا اندازهاي ناممكن ميدانستند.
نيروهاي ارتش كه بيشتر زرهي و مكانيزه بودند، با توجه به زمين منطقه، عقيده داشتند كه امكان تك جبههاي ناممكن است و عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي را با توجه به مشكلات آن، تا اندازهاي دشوار ميدانستند. به عقيده آنها اگر عمليات از اين محور صددرصد با ناكامي همراه نباشد، دستكم داراي تلفات و ضايعات غيرقابلتصوري خواهد بود.
برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب طرحريزي عملياتي بر پايه عبور نيروهاي سپاه از تپههاي رملي در شمال را بهعنوان محور اصلي تهاجم، نادرست ارزيابي كرده و بر اين باور بودند كه ناكامي در اين محور، به ناكامي در ساير محورها ميانجامد.
سرانجام با وجود برخي ترديدها، طرحريزي مانور عمليات از محورهاي مختلف انجام گرفت كه به آن اشاره ميشود:
1. شمال رودخانه كرخه بهعنوان تلاش اصلي
عمليات در اين محور از اهميت ويژهاي برخوردار بود؛ زيرا دشمن تصور نميكرد كه نيروهاي خودي از اين محور دست به حمله بزنند؛ علاوه بر آن، همزمان با آغاز درگيري، نيروهاي احتياط نيز ميتوانستند به عمق دشمن تعرض كنند و در صورت كسب موفقيت، عمليات در محور جنوبي با تك جبههاي ميتوانست موفق شود.
در اين محور، تيپ 4 امام سجاد(ع)، به همراه يك گردان تانك ارتش مأموريت داشتند با پشت سر گذاشتن استحكامات دشمن، و پيشروي در عمق، با استفاده از جادهاي كه جهاد سازندگي احداث كرده بود، به تنگه چزابه حمله كنند و تيپ امام حسين(ع) و تيپ 3 لشكر 92 زرهي نيز مأموريت داشتند در تك جبههاي با دشمن درگير شوند.
2.غرب سوسنگرد (از جنوب رودخانه كرخه تا رودخانه ميسان)
گستردگي زمين منطقه، هدفهاي متعدد موجود كه در آن، جبههاي بودن عمليات و نيز مواضع مستحكم دشمن در اين منطقه، موجب انتخاب دو محور شد:
الف- جاده سوسنگرد ـ بستان، از دهلاويه تا نهر سابله: هدف اين محور الحاق با تيپ امام حسين(ع) و تصرف بستان بود، لذا اين محور اهميت خاصي داشت. اساساً موفقيت در اين محور بهطور كامل بستگي به موفقيت در محور شمالي (عبور از تپههاي رملي) داشت.
در اين محور تيپ 2 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 2 پياده كربلا از سپاه مأموريت داشتند، با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، پلهاي سابله را تصرف كرده و با تأمين جناح جنوبي پل حاج مسلم و تأمين شهر بستان، پس از عبور از پل رميم، تا منطقه جنوب پل ابوچلاچ را تأمين كنند. در اين محور نيز مقرر شد، ابتدا نيروهاي سپاه با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، هدفها را تصرف و تأمين كنند، سپس تيپ 2 از لشكر 16 براي پشتيباني تك، وارد عمل شود.
ب- از ميله 2 تا دغاغله: هدف اصلي در اين محور، انهدام نيروهاي دشمن در منطقه شمال رودخانه نيسان بود. در اين محور تيپ 1 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 1 پياده عاشورا از سپاه مأموريت داشتند كه همزمان با محورهاي ديگر، تك را آغاز كنند و پس از انهدام دشمن و تصرف و تأمين پلها و سرپلهاي دشمن، روي رودخانه نيسان و حاشيه آن، ضمن پدافند در كناره شمالي اين رودخانه، بنا به دستور آماده شوند تا در جنوب اين پلها، ادامه تك دهند و نيروهاي دشمن را در اين منطقه منهدم كرده و پس از آن، در حدفاصل آبگرفتگي هويزه تا روستاي ابوسخيل (رفيع) پدافند كنند.
تشريح عمليات
با وجود مشكلاتي كه در زمان طرحريزي و تهيه مقدمات عمليات طريقالقدس وجود داشت ـ از جمله احداث جاده در منطقه تپههاي رملي ـ عمليات در ساعت 30 دقيقه پس از نيمهشب 8 آذر 1360 با رمز يا حسين(ع) و با تكيه بر تاكتيك ويژه، يعني عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي بهعنوان محور اصلي تهاجم، آغاز شد. به هنگام شروع عمليات باران بهشدت ميباريد و همين امر سبب شد تا نيروهاي دشمن ـ عليرغم هوشياري نسبي ـ تصور كنند، ريزش باران موجب انصراف رزمندگان از اجراي عمليات خواهد شد، به همين دليل، با خيال آسوده به درون سنگرهاي خود خزيدند. در حاليكه بارش باران در منطقه رملي موجب چسبندگي در سطح زمين و در نتيجه، سهولت در حركت نيروها شد.
در محور شمالي رزمندگان براي تصرف و تأمين تنگۀ چزابه، از سه محور عمل كردند. در محور اول؛ نيروهاي خودي خاكريز عصا شكل دشمن را بهعنوان خاكريز خط مقدم تصرف و منطقه جابر حمدان تا تپههاي شني را پاكسازي كردند. در محور دوم؛ اين نيروها از ديدگاه شماره1، در تپههاي شني وارد عمل شده و موفق به انهدام احتياط رده اول دشمن شدند. در محور سوم كه از ديدگاه شماره 3 در شمال تپههاي شني آغاز شده بود، نيروهاي خودي با دو فلش، نيروهاي احتياط رده دوم و توپخانه دشمن را موردحمله قرار دادند.
در اين حال، دشمن كه بههيچوجه انتظار حمله در حالت باراني، آن هم در محور شمالي را نداشت، كاملاً غافلگير شد. ردههاي اول و دوم احتياط و توپخانه دشمن كه در اين منطقه مستقر بودند از پشت موردحمله قرار گرفتند و در كمتر از يك ساعت پس از شروع درگيري، آتش توپخانه دشمن خاموش شد و تعداد 19 قبضه توپ 152 ميليمتري، سالم به دست نيروهاي خودي افتاد. اجراي مانور با تانكهاي غنيمتي ـ در عمليات ثامنالائمه(ع) ـ دشمن را در اين محور كاملاً گيج كرده بود، زيرا دشمن در حاليكه هرگز حتي عبور نيروهاي پياده را از روي تپههاي رملي تصور نميكرد و اين امر را تنها با هلي برد امكانپذير ميدانست، شاهد حضور تانكهاي ايران در مقابل خود بود. با نفوذ نيروهاي خودي به عمق مواضع دشمن از محور شمال، مقر تيپ 26 زرهي از لشكر5 عراق تسخير شد و كليه نيروهاي اين تيپ ـ بهجز شمار اندكي از فرماندهان آن ـ به هلاكت رسيدند.
در محور جنوبي، حمله نيروهاي خودي از دو محور آغاز شد و با هدف تصرف بستان و انهدام نيروهاي دشمن در شمال منطقه نيسان آغاز شد، ولي با وجود موفقيت در برخي از محورها، پيشروي نيروها بنا به دلايلي از جمله هوشياري دشمن، متوقف شد. چنانكه در محور دهلاويه، با آنكه نيروهاي خودي از موانع و استحكامات دشمن عبور كرده و پل سابله را تصرف كردند، ولي در يك تك جبههاي با افزايش فشار دشمن، در جاده بستان زمينگير شدند. در محور سويداني نيز، نيروهاي خودي با وجود پيشروي در مواضع عراق و تصرف يكي از پلهاي دشمن بر روي رودخانه نيسان، با روشن شدن هوا مجبور شدند در مواضع مناسبتري استقرار يابند.
پيروزي كامل عمليات در محور شمالي و لزوم تداوم آن سبب شد تا شهر بستان كه از اهداف محور جنوبي بود، در ساعت 9 صبح روز اول عمليات به دست نيروهاي محور شمالي آزاد شود. عراقيها كه در نزديكي پل سابله مستقر بودند، ميتوانستند با پاتك خود تمام دستاوردهاي عمليات را تهديد كرده و بستان را دوباره به اشغال درآورند. به همين دليل، كليه تلاشها در روز اول و شب دوم به تثبيت منطقه تصرفشده معطوف شد. اما هوشياري دشمن، جبههاي بودن تك و تعجيل در اجراي عمليات موجب ناكامي در محور جنوبي شد.
واكنش دشمن
در نخستين ساعات روز اول عمليات، يگانهاي زرهي و مكانيزه دشمن براي جلوگيري از حملۀ نيروهاي خودي به داخل تنگۀ چزابه و ممانعت از پيشروي آنها، دست به پاتك زدند. مسدود بودن جاده بستان به شيب سبب شد كه نيروهاي تقويتي دشمن از محور عماره ـ شيب وارد منطقه عملياتي شوند. در اين حال، نيروهاي خودي تمام تلاشهاي سنگين و اوليه نيروهاي دشمن را در داخل تنگۀ چزابه و نزديكي پل سابله سركوب كردند. در همين حال بمباران شديد شهر بستان در دستور كار نيروهاي عراقي قرار گرفت.
دشمن براي بازپس گرفتن منطقه، در بعدازظهر روز اول عمليات پاتكي را طرحريزي كرد كه بر اساس اين طرح قرار بود نيروهاي دشمن با تاريك شدن هوا از سه محور حمله خود را آغاز كرده و در شهر بستان با يكديگر الحاق كنند. هدف اين پاتك بازپسگيري شهر و تمام منطقۀ تصرف شده بود. قرارگاه نيروهاي شيب از شمال و قرارگاه فرماندهي لشكر 5 مكانيزه از جنوب، فرماندهي اين عمليات را بر عهده داشتند. اين دو قرارگاه تابع سپاه چهارم ارتش عراق بودند. همچنين دشمن تصميم گرفت علاوه بر پل سابله و پل تعاون، دو پل مهندسي ديگر براي عبور يگانها بر روي رودخانه سابله نصب كند.
يگانهاي ستون اول شامل تيپ گارد رياست جمهوري، تيپ 31 نيروي مخصوص، تيپ 32 نيروهاي ويژه، تيپ 17 زرهي، تيپهاي 18، 19، 36 و 39 پياده و گروهانهاي كماندو، قرار بود در محور پاسگاه شيب، تنگۀ شيب و شهر بستان حركت و پيشروي كنند.
يگانهاي ستون دوم شامل تيپهاي 12 و 30، زرهي، تيپ 25 مكانيزه، تيپ 48 پياده، گردان دوم تيپ 96 پياده قاطعالبصره از جيشالشعبي، ميبايستي در محور رودخانه نيسان، پل سابله و شهر بستان حركت و پيشروي ميكردند.
يگانهاي ستون سوم شامل تيپ 16 زرهي، تيپهاي 2 و 15 پياده مكانيزه و يك گردان از تيپ 33 قرار بود در محور رودخانه نيسان، پل تعاون و شهر بستان پيشروي كنند.
بدين ترتيب، در ساعت 22، ستون اول دشمن كه تيپ گارد پيشاپيش آن قرار داشت، پيشروي خود را از منطقه تجمع شيب آغاز كرد ولي در داخل تنگه با مقاومت شديدي روبهرو شد. در اين حال، با آنكه تيپ 32 نيروي مخصوص دشمن براي تقويت اين ستون وارد عمل شد، ولي اوضاع بهبود نيافت. چنانكه سرانجام، ستون دشمن روز بعد با روشن شدن هوا و با وجود پيشروي نيروهاي تيپ 17 زرهي عراق ـ كه با نيروهاي پياده تقويت شده بودند ـ موفق به پيشروي نشد و عقبنشيني كرد. فرماندهي دشمن در ساعت 3 بامداد به تيپ الوليد دستور داد، از پل سابله عبور كرده و سرپل را توسعه دهد تا نيروها از اين محور بتوانند به سمت بستان حركت كنند. توقف يگانهاي ستون اول و كندي در پيشروي يگانهاي ستون دوم سبب شد تا فرماندهي دشمن با استفاده از موفقيت بهدستآمده در اين محور، فرمان پيشروي به سمت بستان را صادر كند. يگانهاي ستون سوم بهطور كامل از اجراي مأموريت خود بازماندند، زيرا نتوانستند سرپل را اشغال يا حتي از آن عبور كنند.
در روز دوم عمليات، فرماندهي دشمن به يگانهاي ستون دوم و سوم دستور عقبنشيني داد. علت شكست پاتك دشمن، بيشتر متأثر از عوامل زير بود:
حجم فراوان يگانهاي دشمن در منطقهاي محدود؛
سرعت و شتاب دشمن در طرحريزي پاتك؛
مشاركت يگانهايي در پاتك، كه مرود تهاجم نيروها قرار گرفته بودند و از روحيه و انسجام لازم برخوردار نبودند؛
مقاومت نيروهاي خودي؛
اجراي آتش مناسب روي دشمن؛
بهكارگيري مناسب سلاحهاي ضدزره.
بدين ترتيب، تلاش دشمن در روز اول، شب دوم و روز دوم عمليات به شكست انجاميد. تصرف پل سابله به دست يگانهاي دشمن ميتوانست تمام دستاوردهاي عمليات را مورد تهديد قرار دهد. در روزهاي بعد، دشمن با وجود تلاشهايش در تنگۀ چزابه و پل سابله، موفقيتي كسب نكرد و نيروهاي خودي در ادامه براي آزادسازي منطقه ميان شمال رودخانه نيسان و جنوب رودخانه سابله، سعي در طرحريزي عمليات كردند ولي با عقبنشيني ناگهاني دشمن به رودخانه نيسان، نيروهاي خودي بدون اجراي عمليات بر منطقه، مسلط شدند.
خسارات و تلفات وارده به دشمن
در اين عمليات 180 دستگاه تانك و نفربر، 200 دستگاه خودرو و همچنين 4 فروند هليكوپتر و 13 فروند هواپيماي دشمن منهدم شد. همچنين، 3500 تن از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند و 546 تن ديگر به اسارت نيروهاي خودي درآمدند و بيش از 15 تيپ دشمن از 10 تا 90 درصد منهدم و از صحنه نبرد خارج شدند. 170 دستگاه تانك و نفربر، 19 قبضه توپ 152 ميليمتري، 250 خودرو، 70 قبضه ضدهوايي 23 و 14 ميليمتري و تعدادي ماشينآلات مهندسي نيز به دست نيروهاي خودي افتاد.
عمليات طريق القدس
عمليات طريقالقدس؛ فتحالفتوح عملياتها 8 آذر 1397-08:14:28 كد خبر: 37048 منبع خبر: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس فرستنده: دبیر سرویس خبر |