 | موضوع: | كتاب دفاع مقدس | عنوان: | نيمه پنهان ماه 27 | چكيده: | fiogf49gjkf0d fiogf49gjkf0d معرفي كتاب:
«محمد صبوري» از نوجواني خود را وقف نظام و اهداف آن كرد و با وجود مديريتهاي بزرگي كه داشت خود را كمترين خدمتگزار ميدانست و خدمت خلق را بزرگترين عبادت. در آخر، «شهادت» مزد عبادتي بود كه او خالصانه انجام ميداد.
مؤسسسه انتشاراتي «روايت فتح» در ادامه فعاليتهاي خود بيست و هفتمين جلد از مجموعه «نيمهي پنهان ماه» را منتشر كرد.
جلد 27 اين مجموعه با عنوان «صبوري به روايت همسر» به زندگي شهيد «محمد صبوري» از زبان همسرش «جميله قلعهنويي» پرداخته و تصويري تازه از شهيد به مخاطب ارائه ميدهد.
صبوري به روايت همسر برخلاف ساير كتابهاي اين مجموعه حجيمتر است و همين باعث شده تا به جزئيات بيشتري از زندگي و سلوك فردي شهيد برسيم. همچنين شيوه روايت در اين اثر به سياق ساير آثار «نيمهي پنهان ماه» به شيوه من راوي يا شخص اول است.
در مقدمه كتاب آمده است:
اين كتاب روايت گريهها و شاديهاي مبارزان قبل از انقلاب است؛ قصههاي روزهاي پر تنش بعد از پيروزي، مبارزهاي كه گويا از مبارزه اول هم سختتر بود. روايت مسجدي كه نماد يك شهر بود و هويت آن...؛ روايتگر جنگ است، مردهايي كه خود به جنگ ميرفتند و آنهايي كه در پشت جبهه، تب و تاب ديگري داشتند.
اين كتاب روايتگر عاشقيهاي محمد صبوري است؛ مردي كه عشق به كار، عشق به مردم و عشق به خانواده در تمام وجودش تجلي يافته بود. اين كتاب روايتگر مردي است كه مديركل بود؛ ولي زير نامههايش را اينطور امضا ميكرد: «كمترين خدمتگزار بهزيستي، محمد صبوري»
محمد صبوري نخستين فرزند خانواده صبوري بود؛ كه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۲۸ در قائمشهر به دنيا آمد؛ اما چندي بعد خانوادهاش به قم مهاجرت كردند و به فعاليتهاي مذهبي و انقلابي دوران انقلاب اسلامي پرداختند.
ايام جواني او مصادف شد با دوران انقلاب؛ شهيد صبوري در آن زمان نوارهاي صوتي امام خميني (ره) را در اختيار مردم قرار ميداد و در زمان جنگ تحميلي در زمينه جذب و ساماندهي نيرو براي اعزام به جبههها هم نقشآفرين بود.
اين شهيد بزرگوار همزمان با حضور در جبهه، مديريت مجموعههاي حساس و تاثيرگذار در خدماترساني و امداد همچون بيمارستان صحرايي فاطمه الزهرا(س) را نيز بر عهده داشت؛ همچنين مسئول تشكيل شوراي بهزيستي در استانها و سپس مدير كل بهزيستي مازندران شد.
صبوري در جريان بمباران رژيم بعث عراق، دچار مجروحيت شيميايي شد و در بهمن ۷۷ و پس از تحمل يك سال بيماري بر اثر عوارض حمله شيميايي به شهادت رسيد.
در قسمتي از كتاب ميخوانيم:
«... چشمم افتاد به اَمَّن يُجيب روي ديوار. ناله زدم
خدايا، مضطرتر از اين لحظه، بندهات رو چه جوري ميخواي؟
بياختيار شروع كردم به خواندن امن يجيب. يك لحظه فكري توي ذهنم جرقه زد؛ شايد دارم اشتباه ميكنم؟ شايد دستهاي من حس خود را از دست داند و بدن محمد سرد نيست. دستپاچه شدم. گونهام را گذاشتم روي سينهاش؛ سرد بود؛ سرد. بايد باور ميكردم. دوباره روح را دنبال كردم؛ آرام آرام رسيدم به صورتش و ديگر تمام شد. چشمهايش را بستم.
از ترس اينكه از محمد جدايم كنند، جرئت نميكردم بلند بلند گريه كنم. ... شايد بيست دقيقه يا نيم ساعتي در اين حال بودم. رفته رفته بيقرارتر ميشدم. پرستار آمد بالاي سرم و گفت: خانم اجازه ميدهيد؟
چارهاي نبود بايد جدا ميشدم. سرم را بلند كردم؛ گيج رفت. دلم نميآمد چشمانم را به دنياي بدون محمد باز كنم. همه جا به نظرم تيره و تار ميآمد. دست بيحالم را دراز كردم و مشتي دستمال كاغذي از جعبه بيرون كشيدم. صورتم را پاك كردم. دلم ميخواست همه اينها خواب بود و كسي بيدارم ميكرد.
طاقت ديدن اين لحظات را نداشتم. پشت در ايستادم. كارشان تمام شد رويش را پوشاندند. گويي ديگر بيحس شده بودم. اشكي برايم نمانده بود.
«نيمهي پنهان 27؛ صبوري به روايت همسر شهيد» نوشته «ليعا رزاقزاده» در 168 صفحه مصور، توسط موسسه «روايت فتح» در 1100 نسخه منتشر شده است. | نويسنده/مترجم: | ليعا رزاقزاده | پيوند مرتبط: | براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد | بازديد: | 3072 | تاريخ ارسال: | 1395/06/20 - 11:23:35 | |  | نمايش كتاب |
|
|
 | موضوع: | كتاب خاطرات دفاع مقدس | عنوان: | خوشه هاي خاطره: برگ هايي از روزهاي اسارت به ضميمه مطالعه اي درباره حقوق اسيران | چكيده: | fiogf49gjkf0d fiogf49gjkf0d معرفي كتاب:
دفاع مقدسِ هشت ساله رزمندگانِ مسلمان ايراني در برابر بعثي هاي عراق، دوران خاطره انگيز و غرورآفريني در تاريخ ايران است.
يكي از جنبه هاي افتخارآميز اين دوران، سال هاي اسارتِ رزمندگانِ غيوري است كه روزها و شب هاي بسيار سخت و رنج آوري را گذراندند، اما سرفرازانه ايستادند و از اصول و ارزش هاي خود، دفاع كردند.
روحانيِ آزاده اي كه خود از نزديك شاهد رنج هاي برادرانش بوده، در اثر حاضر، گوشه اي از آن مقاومت را به تصوير كشيده است. | نويسنده/مترجم: | قاسم جعفري | پيوند مرتبط: | براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد | بازديد: | 2837 | تاريخ ارسال: | 1395/06/15 - 10:56:55 | | | نمايش كتاب |
|
|
 | موضوع: | كتاب دفاع مقدس | عنوان: | معركه ي شيدايي | چكيده: | fiogf49gjkf0d fiogf49gjkf0d معرفي كتاب:
كتاب حاضر دربردارنده خاطراتي از شهدا، جانبازان و ايثارگران هشت سال دفاع مقدس است. اين اثر با هدف زنده نگه داشتن نام و ياد شهدا و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت تدوين شده است. در بخشي از اين خاطرات مي خوانيم: »در جبهه كه بوديم در يكي از عمليات ها بايد تداركات بچه ها را با قاطر مي برديم و در مسير بايد از يك رودخانه و بعد از منطقه اي كوهستاني عبور مي كرديم؛ نزديك مقر بچه ها كه رسيديم عراقي ها به وسيله تيرباري كه روي قله نصب كرده و به ما مسلط بودند، به طرف مان تيراندازي كردند.» | نويسنده/مترجم: | م.ا. بيد گلي | پيوند مرتبط: | براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد | بازديد: | 4455 | تاريخ ارسال: | 1395/06/15 - 10:54:13 | | | نمايش كتاب |
|
|
 | موضوع: | كتاب داستان دفاع مقدس | عنوان: | گل خاكي | چكيده: | fiogf49gjkf0d fiogf49gjkf0d معرفي كتاب:
كتاب حاضر شامل 7 داستان كوتاه از شهيد غنيپور درباره دفاع مقدس ميباشد كه براي كودكان و نوجوانان نوشته شده است. زندگينامه كوتاه وي شامل دوران كودكي، دوران جبهه و فعاليتهايش در مناطق مختلف جنگي و نحوه شهادتش در كتاب آمدهاست.
دنيا برايش قصهاي بود كه زود تمام شد، اما نيمه كاره نماند. كوتاه بود اما بزرگ و به يادماندني. درهمان روزهايي اين قصهها را مينوشت كه خودش قهرمان قصه بزرگ جنگ بود. شهيد حبيب غنيپور، در داستانهايش، نگاهي مهربان و لطيف به دنيا دارد. قهرمانهايش را از دنيايي انتخاب ميكند كه ميشناسد و در آن حضور دارد.
او در عالم نوشتن همانقدر روحي رها و سبك دارد كه درزندگي روزمره خود و رفت و آمدش به ميدان جنگ. داستانهاي شهيد غنيپور، هر كدام در بستري متفاوت روايت ميشوند. گاه دلتنگيهاي سربازي را در ميدان جنگ براي همرزم شهيدش روايت ميكند وگاه ميرود به خانه پيرزني در شهر كه شوهر و پسرش در دوران قبل از انقلاب به دست ارباب روستايشان كشته شدهاند. غنيپور مينشيند كنار اين پيرزن تا شال و كلاه بافتنياش را ببافد و پاي به پاي او ميرود تا مسجدي كه آنها را براي سربازها بفرستد.
روح جستجوگر نويسنده، سادگي نثر و ظرافت نگاهش را گاهي هم ميبرد به خرمشهر و به روزهاي اشغال و با زيباترين توصيفها، نشانههاي كوچك زندگي را در شهر جستجو ميكند. در جايي ديگر روايتي از زندگي كردهاي كومله را تصوير ميكند كه دود آتشي كه به پا كردهاند، عاقبت بر چشم زن و فرزند خودشان ميرود.
اما جنگ و آثارش مانع از نگاه انتقادي شهيد غنيپور، جوان نويسنده دهه شصت، به برخي كاستيهاي جامعه آن دوران نميشود. | نويسنده/مترجم: | حبيب غني پور | پيوند مرتبط: | براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد | بازديد: | 907 | تاريخ ارسال: | 1395/06/02 - 14:05:16 | | | نمايش كتاب |
|
|
 | موضوع: | كتاب داستان انقلاب اسلامي | عنوان: | شب هاي بي فانوس | چكيده: | fiogf49gjkf0d fiogf49gjkf0d معرفي كتاب:
شبهاي بيفانوس داستان زندگي پسري است به نام ودود كه با پدر، مادر و خواهرش رقيبه زندگي ميكند. داستان متعلق به دوران پيش از انقلاب اسلامي است كه مردم عليه رژيم ميجنگند تا انقلاب را به ثمر برسانند.
«شبهاي بيفانوس» گوشهاي ديگر از داستانهاي انقلاب است؛ داستانهايي كه تمام نشدنياند و ماندگار. جعفر ابراهيمي (شاهد) هم اين داستانها را خوب ميشناسد، هم دنياي بچهها را به فراست درك كرده است و قصهگويي براي آنها را همانقدر خوب بلد است كه شعر گفتن را.
او در «شبهاي بيفانوس» سرگذشت دو پسر نوجوان روستايي را روايت ميكند كه با سفر كردن به شهر، ناگهان خود را در ميان تظاهرات انقلابي مييابند. آنها در اين قصه با دو گونه رنج و سختي مواجهاند و با آن دست و پنچه نرم ميكنند؛ رنج زيستن در روستايي كه در دوران رژيم ستمشاهي از سادهترين امكانات اوليه زندگي نيز بيبهره است و محروميتهايش موجب مرگ مادر قهرمان اصلي قصه و پدر نزديكترين دوست او ميشود. پيكار بزرگتر، اما پيكاري است كه پايههاي اصلياش در روستا شكل ميگيرد؛ با تظاهرات كوچك كودكانهشان و با الگو گرفتن از جريان اعتراضات مركز. بعد هم پايشان كشيده ميشود به شهر و پخش اعلاميه و مبارزهاي بزرگتر.
داستان، نثر رواني دارد و شخصيتپردازيهايش بر پايه جغرافياي محل زندگي آدمها شكل گرفته است. ابراهيمي در روايت داستان خود تنها معطوف به محور اصلي قصه نميشود و پيچيدن عطر و بوي پيروزي انقلاب در پايان قصهاش همانقدر اهميت دارد كه سرنوشت دو پسربچه قهرمانش. | نويسنده/مترجم: | جعفر ابراهيمي | پيوند مرتبط: | براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد | بازديد: | 827 | تاريخ ارسال: | 1395/06/02 - 14:03:58 | | | نمايش كتاب |
|
|